سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
پنج شنبه 89 اردیبهشت 23 , ساعت 10:24 عصر

مرا اینگونه باور کن...احساس پنهان
مرا اینگونه باور کن
...


کمی تنها

کمی بی کس

کمی از یادها رفته...


خدا هم ترک ما کرده خدا دیگر کجا رفته...؟
!
نمی دانم مرا ایا گناهی هست..؟

که شاید هم به جرم آن ، غریبی و جدایی هست..؟؟؟


مرا اینگونه باور کن

 

خداوندا مرا دریاب که دیگر رو به پایانم
تمام تن شدم زخمی ز تیغ هم قطارانم


خداوندا نجاتم ده از این تکرارِ تکراری
از این بیداد دشمن را بجای دوست پـنداری


     
هیچ با من نیست در این ویرانه ی دنیا
در این نامردی ایام ، در این غمخانه ی دنیا


هیچ با من نیست در این آغازِ بی پایان
ز راه مرگ هم برگشتم ، که مردن هم نبود آسان


همانهایی که می گفتند همیشه یار من هستند
به هنگام نیاز افسوس به رویم دیده بر بستند



لیست کل یادداشت های این وبلاگ