سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
پنج شنبه 89 اردیبهشت 30 , ساعت 10:14 صبح

چه می شد که مرزی نمی بود برای نثار محبت و انسان کمال ِ

خدا بود

چه می شد که نبض گل سرخ .طپش های هر قلب عاشق

وعشق آخرین حرف ما بود

چه می شد که دست من و تو ،پل محکم عشق می شد برای

تمامی دنیا

و دنیا پر از شوق پروانه ها بود و جنگل ره آورد گل دانه ها ..

چه می شد که اندوه ما را ، شبی باد همراه می برد


و فردا هوایی دگر داشت و گل مهربانی اجازه تنفسش


چه می شد که خواب گل ناز به رویای ما رنگ میزد و رویا همان

زندگی بود

چه می شد که انسان ِ عاشق ، دلش ، پروانه می شد وبا عشق

می ماندو با عشق می خواند


چه می شد بلوغ ،ستاره فضای شب تیره زندگی را ، پر از شعر

خورشید می کرد

چه می شد فروغ سپیده کویر ، همه آرزوی ما را گلستانی از

عشق و امید می کرد


چه می شد که هو هوی مرغ شباهنگ دل صخره و کوه را آب

می کرد


و دریا حریم غم و غصه هاشو گذرگاهی از عشق مهتاب

می کرد



لیست کل یادداشت های این وبلاگ