سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
شنبه 91 دی 23 , ساعت 9:45 عصر

سی و چند سال پیش در چنین روزی سوار بر قطار زندگی شدم

و مانند بقیه مسافرانِ قطار سرنوشت در این واگنهای تنگ و غمبار ، زندانی این روزگار زشت شدم،

روزگاری که نه از جنس من است و نه من از جنس آدمهای آن

و چه رسم عجیبی بر قرار است در این دنیا ،،،

از گردشش می نالیم و می نالم ،، اما سالروز گرفتار شدنمان را جشن میگیریم!!!!!

قلبم زیر بار دردها ترک برداشته و کمرم خم شده اما هنوز هم با این حال می کوشم تا به دوستانم لبخند هدیه بدهم و دردهایم را پنهان کنم،

تا مبادا با دیدن ناراحتیم آنها را هم مانند درون ناآرام خودم به هم بریزم...

یاد و خاطره دوستانی که پارسال چنین روزی بودند و امسال نیستند گرامی :(

امروز آغازی از سالی دیگر، از سومین دهه زندگیم است

پس به رسم عادت "تولدم مبارک"



لیست کل یادداشت های این وبلاگ