سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 87 تیر 17 , ساعت 9:45 صبح

دانلود تصنیف مرغ خوشخوان استاد شجریان

Download


دوشنبه 87 تیر 17 , ساعت 9:44 صبح

گزارش تصویری از کنسرت گروه شهناز به سرپرستی مجید درخشانی با همراهی محمد رضا شجریان

 

کنسرت شجریان در تالار کشور

 

 

کنسرت شجریان در تالار کشور

 

 

کنسرت شجریان در تالار کشور

 

 

کنسرت شجریان در تالار کشور

 

 

کنسرت شجریان در تالار کشور

 

 

کنسرت شجریان در تالار کشور

 

 

کنسرت شجریان در تالار کشور

 

 

کنسرت شجریان در تالار کشور

 

 

کنسرت شجریان در تالار کشور

 

 

کنسرت شجریان در تالار کشور

 

 

کنسرت شجریان در تالار کشور


دوشنبه 87 تیر 17 , ساعت 9:42 صبح

نی ؛ سازی محدود با ویژگی هایی نا محدود

یکی از قدیمیترین سازهای موجود ، نی ایرانی معروف به نی هفت بند می باشد. صدای آسمانی و دل نواز نی ، یکی از دلایلی است که این ساز قدیمی را تا به امروز زنده نگه داشته است. بعد از دهه ?? و تا اواسط دهه ?? هجری شمسی که شاهد پیشرفت نوازندگی در نی و استفاده نی در بسیاری از آثار موسیقی بودیم ، متاسفانه بار دیگر نی ایرانی از موسیقی ایرانی فاصله گرفته و در آثار اخیر موسیقیدانان کشور ، کمتر صدایی از نی به گوش می رسد و نقش آن کم رنگ تر شده است. نی ، دارای محدودیت هایی در نوازندگی و اجرا می باشد و چون سازی است بسیار قدیمی و ساده ، دارای امکانات کمی برای صداسازی است. مثلا عدم وجود نت "سی" برای تکمیل یک گام در صدای بم. نوازندگان حرفه ای صدای نت سی را از سر نی خارج می کنند. برای توضیح بیشتر :

وقتی تمام سوراخ های نی را با انگشت بسته نگه می داریم و در آن می دمیم ، صدای نت دو از آن خارج می شود و با بازکردن سوراخ ها به ترتیب صدای نت های " ر - می کرن - فا - فا دیز - سل " و در آخر با باز گذاشتن تمام سوراخ ها ، صدای نت لا شنیده می شود. بنابراین گام موسیقی نا تمام می ماند. نت باقی مانده یعنی "سی" با یک حرکت تکنیکی در نوازندگی ، از سر نی و نزدیک دهان نوازنده ، نواخته میشود و البته با توجه به مهارت نوازنده و تجربه او ، این صداها دارای تفاوت هایی است. به هر طریق ، از گذشته تا به امروز راه های مختلفی برای برطرف کردن این مشکل مطرح شده است :

مثلا ایجاد یک سوراخ بالاتر از سوراخ انتهایی ، تقریبا وسط نی ! و یا بعضی از اساتید پیشنهاد ساخت "نی کلید دار" که دارای کلیدی برای اجرای نت "سی" می باشد را ، داده بودند. هر کدام از این راه حل ها به علتی مورد استفاده قرار نگرفته است. علاوه بر نکته گفته شده ، مساله دیگری نیز وجود دارد و آن نبود ربع پرده و نیم پرده ( البته به غیر از فا و می ) بر روی سوراخ های نی است که نوازنده باید با مهارت و تجربه کافی با استفاده از انگشتان خود و گرفتن نیمی از سوراخ ، صدای های میانی بین نت ها را ایجاد کند. مساله دیگر این است که نی قابلیت اجرای کوک های مختلف متناسب با ساز های دیگر را ندارد. که به همین علت نی را در اندازه های مختلف و کوتاه و بلند می سازند که نی های کوتاه دارای صدای زیر و نی های بلند دارای صدای بم تری می باشند. البته نی که من در بالا نت های آن را توضیح دادم ، نی سل کوک است که به نی دیاپازون هم معروف است.

با وجود تمام محدودیت های بالا چند نکته است که نی را متمایز از سازهای دیگر می کند و ویژگی های نامحدود آن را برای ما عیان می کند :

  1. تمام محدودیت های گفته شده با تمرین و کسب تجربه در نوازندگی و آموزش برخی تکنیک ها در نی نوازی قابل حل هستند و مانعی برای نواختن اصولی و اجرای دستگاه ها و ردیف های موسیقی ایرانی نیستند. با تمرین و فراگیری تکنیک های نی نوازی نزد اساتید برجسته ، به راحتی می توان نواقص موجود را برطرف کرد.

  2. بهترین وسیله برای ایجاد اصوات موسیقی به طور طبیعی و دلنشین در هنگام آوازخوانی ، حلق انسان می باشد. که ما در آواز ها از تحریر ها به همین منظور استفاده می کنیم. نزدیکترین و شبیه ترین ساز  به صدای انسان ، ساز نی می باشد. که علت آن شباهت ایجاد صدا بین ساز نی و حلق انسان می باشد. بنابراین در آواز های ایرانی ، بهترین مکمل برای آواز و دلنشین تر شدن آن ، استفاده از نی می باشد.

  3. نی ، یکی از سازهایی است که دارای هارمونی و هماهنگی ، با صدای دیگر سازهای ایرانی است. یعنی ترکیب صوتی از نی و دیگر ساز ها مثل تار و سه تار و ... بسیار زیبا و قابل قبول برای شنونده است.

  4. صدای نی از درون آدمی بر می خیزد و نشان دهنده فضای درونی هنرمند است. و به اعتقاد بسیاری صدای نی ، نماد روح بشری است تا آن جا که حضرت مولانا از نی به عنوان نماد عارف و انسان متصل به عالم معنا ، نام میبرد. نا محدود بودن نی در نوع صدای آن و سادگی منحصر بفرد آن در میان سازهای دیگر ، مستتر است.

************ ********* ******

مجموعه ی "آوای حسین تهرانی" با نوازندگی تار استاد جلیل شهناز، سه تار استاد صبا، و تنبک استاد حسین تهرانی:

این مجموعه شامل قطعاتی از آواز های استاد تهرانی همراه با تار شهناز و همچنین قطعاتی همراه باسه تار صبا و همچنین تعدادی از تکنوازی های تنبک تهرانی است

دریافت یکجا:

Download

دریافت قطعه به قطعه:

 

Direct

Track 1

Track 2

Track 3

Track 4

Track 5

Track 6

Track 7

Track 8

Track 9

Track 10

Track 11

Track 12

Track 14

Track 15

Track 16

4Shared

Track 1

Track 2

Track 3

Track 4

Track 5

Track 6

Track 7

Track 8

Track 9

Track 10

Track 11

Track 12

Track 14

Track 15

Track 16

 


دوشنبه 87 تیر 17 , ساعت 9:41 صبح

************ ********* *****

خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی

چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی

************ *********

قطعه ای قدیمی از تار نوازی حسین علیزاده به همراه تنبک زرگری(؟) :

Download

************ ********* ***


سه شنبه 87 تیر 4 , ساعت 4:0 عصر

گفت‌وگو با فریدون آسرایی

 

دود 3، 4 سال پیش بود که تصویر مرد میانسالی با شلوار جین و در هاله‌ای از سیاهی ایستاده، تمام شهر را فراگرفت. بعد، همه فهمیدند او خواننده‌ای است با نام فریدون که قرار است مردم صدای او را دوست داشته باشند اما قرار این نبود.

صدای شفاف، نرم و لحن آرام فریدون، او را پیش مردم عزیز کرد.

«غریبه» اولین آلبوم این خواننده بود که نوید حضور یک صدای تازه را می‌داد. وقتی تب‌وتاب «غریبه» خوابید، خیلی‌ها منتظر دومین آلبوم فریدون بودند اما این انتظار خیلی طولانی شد، تا اینکه در زمستان 86 آلبوم «از تو دورم» با صدای او به بازار آمد اما این بار فریدون به فریدون آسرایی تغییر هویت داده بود. به‌عبارتی دیگر، او این بار نام فامیلی‌اش را نیز ضمیمه اسم کوچکش کرده بود. ادامه ماجرا را در گفت‌وگوی ما با فریدون آسرایی بخوانید ...

«ریمیکس» مجموعه‌ای از 8 ترانه از آلبوم‌های غریبه و از تو دورم است که ریتم آنها خیلی تندتر شده و بزودی منتشر خواهد شد...

گفتگو: شبنم رضایی

نخستین تغییری که در آلبوم «از تو دورم» به نسبت «غریبه» دیده می‌شود، افزودن اسم فامیل به اسم کوچک شماست. آیا این تغییر دلیل خاصی داشت؟
من کارم را با نام فریدون آغاز کردم و در‌واقع تنها فریدونی بودم که هیچ پسوندی به خودم نگرفته بودم ـ البته در میان موزیسین‌ها ـ اما بعضی از دوستان لطف داشتند. هنرمندانی که اسمشان فریدون بود و نام خانوادگی‌شان چیز دیگر، آمدند و در جاهایی مثل کیش با نام «فریدون» کنسرت دادند. مردم هم به این تصور که من، خواننده این کنسرت یا کنسرت‌ها هستم، لطف می‌کردند و بلیت می‌خریدند اما به‌محض شروع برنامه، می‌دیدند که ای داد بیداد، این تشابه را دوست ندارند. خب، بسیاری از مخاطبان عزیز من هم باتوجه به اینکه تصویری از من ندیده بودند، روی صحنه این کنسرت‌ها، تقاضای اجرای آهنگ‌های آلبوم غریبه را کرده بودند و آن هنرمند هم گفته بود که من آن فریدون نیستم. پس تصمیم گرفتم از نام خانوادگی‌ام استفاده کنم که دیگر این قبیل تشابهات به‌وجود نیاید.

از زمان انتشار آلبوم غریبه تا ورود «از تو دورم» به بازار، مدت‌زمان زیادی گذشت که توقع می‌رفت در این فاصله دست به تولید یک اثر خواهید زد اما عملا این اتفاق نیفتاد. دلیل این فاصله و این کم‌کاری چه بود؟
هنرمند در درجه اول کسی است که نسبت به مخاطب خود احساس تعهد و مسوولیت می‌کند. من قبل از ارائه آلبوم «غریبه» یکی، دو آلبوم با پدرام کشتکار آماده کرده بودم که عرضه نشد، تا اینکه با بهروز صفاریان آشنا شدم و علایق مشترکمان به «غریبه» ختم شد. حرف‌های هم را خوب فهمیدیم و در‌واقع نقاط اشتراک بسیاری داشتیم. بالاخره غریبه آمد و با موفقیت هم روبه‌رو شد. بعد، به یک سفر خارجی رفتم اما چرا روند کاری من متوقف شد؟ دلیلش این بود که می‌خواستم با آقای صفاریان کار کنم و ایشان هم درگیر یک پروژه دیگر بودند که برادرش خوانندگی آن را برعهده داشت. من هم عجله‌ای نداشتم. خلاصه داستان به جایی رسید که به‌جای «غریبه2»، «از تو دورم» به ما پیشنهاد شد. این پروژه، پروژه اصلیمان نبود.

گویا شما «از تو دورم» را با صفاریان شروع کردید اما در نهایت موسیقی این اثر به نام پدرام کشتکار به‌ثبت رسید؟
این به‌خاطر اختلافی بود که بین تهیه‌کننده و آقای صفاریان به‌وجود آمد.

آیا این اختلاف‌نظر به رابطه شما و بهروز صفاریان لطمه نزد؟
آنچنان بی‌لطمه هم نبود؛ چون بعد از این پروژه رابطه‌مان کمی خدشه‌دار شد. البته فراموش نکنیم که آقای صفاریان من را به آن شرکت معرفی کرد و کارهای ارزنده‌ای هم در این شرکت انجام داده بود. من فکر می‌کنم آن شرکت به‌نحوی که باید با آقای صفاریان برخورد نکرد، یعنی برخورد شرکت در خور شأن ایشان نبود.

«غریبه 2» به کجا رسید؟
«غریبه 2» اصلا شروع نشد. آقای صفاریان نزدیک به یک سال روی پروژه «از تو دورم» کار کرد و زحمت‌های فراوانی کشید اما دامنه اختلافات بالا گرفت و همکاری ما منتفی شد، البته پدرام کشتکار هم انصافا زحمت‌های زیادی برای این اثر کشید که در جای خودش قابل‌تشکر است. بالاخره «از تو دورم» با وسواس‌های بسیار منتشر شد.

 

از روند تولید و انتشار «از تو دورم» بگویید.
«از تو دورم» آلبوم هنرمندان برجسته و نمونه است که هرکدام در جای خودشان قابل‌تامل هستند و به نظرم این آلبوم یک اثر موسیقایی خاص در ژانر موسیقی پاپ است. یعنی انتخاب افراد حاضر در این اثر و به طور کلی نحوه و روند تولید آن طوری بود که در نهایت به یک مجموعه خاص تبدیل می‌شد و این اتفاق هم افتاد.

نظرتان درباره انتشار چنین آثاری در این شرایط چیست؟
معتقدم انجام این قبیل کارها دل و جرأت می‌خواهد و ریسک دارد. به هر حال مخاطب با حال و هوایی خاص رشد پیدا کرده وتولید چنین آثاری احتیاج به تامل دارد. انتشار از تو دورم در این شرایط کمی زود بود. به نظرم باید بعد از «غریبه 2» این اتفاق می‌افتاد.

یعنی فکر می‌کنید با آمدن از تو دورم تا حدودی ریزش مخاطب پیدا کردید؟
نمی‌توانم با قاطعیت نسبت به این پرسش جوابی بدهم اما مطمئن هستم اگر این اثر بعد از «غریبه 2» به بازار می‌آمد، نتیجه بهتری داشت.

در حال حاضر «غریبه 2» چه سرانجامی پیدا کرده است؟
من کارم را شروع کرده‌ام و تقریبا دو آهنگ به پایان رسیده است.

این آلبوم را با کدامیک از اهالی موسیقی پاپ به ثمر خواهید رساند؟
«غریبه 2» را با افراد مختلفی کار می‌کنم. در حال حاضر با آقایان نیما صرافی‌مهر، پدرام کشتکار و مهران خالصی همکاری داشته‌ام.

در آلبوم اخیرتان، یعنی از تو دورم، رویکرد ویژه‌ای داشته‌اید به حال و هوای موسیقی ایرانی و سراغ ملودی‌هایی رفته‌اید که پیش از این در موسیقی ایرانی سابقه داشته‌اند؟
من این ایراد را نیز به شرکت تهیه کننده وارد کردم. در واقع این تکراری‌ها انتخاب من نبود. انتخاب آهنگ‌های قدیمی اشتباه بزرگی بود. ما می‌توانستیم در همین حال و هوا آثاری را خلق کنیم که با قدیمی‌ها متفاوت باشد. در هر حال کارهایی می‌توانستیم بکنیم که ملودی‌ها را امروزی‌تر جلوه دهد. به نظرم با وجود عاشقانه بودن ملودی‌ها غمگینی کمی زیاد بود. بهتر بود کمی ریتم هم وارد ملودی می‌شد تا از آن غمگینی فاصله می‌گرفتیم.

یعنی اعتقاد دارید این پروژه با شکست مواجه شده است؟
فکر می‌کنم هنوز برای قضاوت زود است و زمان لازم است تا ما بتوانیم راجع به اثرگذاری از تو دورم در جامعه صحبت کنیم. اما فکر می‌کنم از تو دورم در درازمدت خودش را نشان می‌دهد. اجازه بدهید زمان قضاوت کند.

نظرتان درباره ترانه‌های عبدالجبار کاکایی چیست؟
هر ترانه‌سرایی حال و هوای خاص خودش را دارد. خیلی وقت‌ها دلم می‌خواهد به کاکایی بگویم شما شاملوی زمان ما هستید. ایشان خیلی در مورد جنگ می‌نوشتند و من معتقدم جنگ دیگر تمام شده است. باید امروز به فکر ساختن باشیم و بی‌شک شهیدها هم راضی نیستند زندگی ما به غم و اندوه بگذرد. راه آنها مهم است. حالا کاکایی یک عاشقانه‌سرای درجه یک است. خیلی خاص می‌نویسد به همین خاطر از او خواهش کردم تا حدودی ساده‌تر بنویسد.

در آلبوم بعدی هم با ایشان همکاری خواهید داشت؟
حتما چند ترانه از ترانه‌های آلبوم «غریبه 2» از سروده‌های ایشان خواهد بود.

با وجود اینکه از خواننده‌های محبوب مردم هستید، چرا کنسرت نمی‌دهید؟
قرار بود از روز اول سال 87 به مدت 15 شب در کیش، نمک‌آبرود و شیراز کنسرت داشته باشیم که به دلیل نرسیدن وسایل برگزاری کنسرت از خارج از کشور نتوانستیم به عهدمان وفا کنیم. به همین دلیل به احتمال زیاد در فصل تابستان کنسرت خواهیم داشت. منتها ترجیح می‌دهم این کنسرت بعد از انتشار آلبوم «ریمیکس» باشد که همین روزها منتشر خواهد شد.

ماجرای این آلبوم چیست؟
«ریمیکس» مجموعه‌ای از 8 ترانه از آلبوم‌های غریبه و از تو دورم است که ریتم آنها خیلی تندتر شده است و فکر می‌کنم ریتمیک‌ترین آلبوم بعد از انقلاب اسلامی خواهد بود

 


دوشنبه 87 خرداد 27 , ساعت 8:8 عصر

 

 

صدای خون در آواز تذرو است

 

دلا این یادگار خون سرو است

 

************ ********* *****

 

چند روز پیش سالروز وفات استاد علی اصغر بهاری بود

 

 

قطعه ای از کمانچه نوازی علی اصغر بهاری و تنبک شمیرانی در جشن هنر:

 

Download

 

************ ********* **

 

به یاد استاد بهاری
 

 

استاد بهاری فرزند دهه طلایی 1280 است که روز بیستم خردادماه 1374 روی در نقاب خاک کشید.

 در آستانه نوروز سال 1375 خورشیدی، زنده یاد ناصر فرهنگ فر، غزلی را سرود که مطلع آن بیانگر احساس تالم شدید و آینه تمام نمای غبن و حسرت موجود در خانواده موسیقی بود و در عین حال میزان اعتبار و محبوبیت زنده یاد استاد علی اصغر بهاری را در بین هنرمندان موجه و ارجمند موسیقی اصیل، نشان می داد؛ «آمد بهار و سبزه و من بی بهاری ام.»

«... برای اولین بار مونس صدای گوش و دلنواز کمانچه پدر بزرگم ( میرزا علی خان بهاری) شدم، نه فقط او، که صدای ساز دایی بزرگم رضا خان که ماهرانه کمانچه می نواخت و نیز... دایی دیگرم اکبر خان، مرا با این ساز رابطه و عشقی جانانه بخشید. پدربزرگم دو سال با حوصله و صبر تمام زیر و بم های ساز کمانچه را به من آموخت تا آنکه سرانجام ادامه تعلیم مرا به دایی ها سپرد...» (اصغر بهاری)

در سال 1332این ساز به دلیل سیطره و گسترش و همچنین مقبولیت ساز ویولن، می رفت تا اندک اندک در بوته فراموشی و محاق بی اعتنایی از صحنه و عرصه موسیقی ایران حذف و محو شود. اما مهم ترین تاثیر استاد را می توان همانا احیای مجدد این ساز صد درصد ایرانی و شرقی و به قول خودش «ساز غریب و تنها» دانست. (سلطه و سیطره ویولن به حدی بود که حتی حسین خان اسماعیل زاده و نیز حسین خان یاحقی هم کمانچه را به کناری نهاده و ویولن برگرفته بودند.)

در سنین کمتر از 20 سالگی با گروه موسیقی ابراهیم خان منصوری و اکبر محسنی همکاری را آغاز کرد و در سال 1332 با رادیو شروع به کار کرد. استاد علی اصغر بهاری جزء اولین مدرسان مرکز حفظ و اشاعه محسوب می شود (در اواخر دهه 40) و با مدیریت مرحوم نور علی خان برومند و دکتر داریوش صفوت به آموزش جوانان و عاشقان و هنرجویان مستعد موسیقی پرداخت.

شیوه نوازندگی استاد بسیار ممتاز و منحصر به فرد و سرشار از ملاحت و ملایمت و آرامش بود و تکنوازی ها و گروه نوازی هایش شاهد این مدعاست. از ایشان در سال 1346 دعوتی از طرف رادیو فرانسه شد که در سالن «دولاویل» و در حضور 3 هزار نفر به اجرای تکنوازی پرداخت و بسیار موثر واقع شد. همکاری ایشان با گروه سازهای ملی به سرپرستی استاد فرامرز پایور و همچنین در گروه استادان (شهناز، بهاری، پایور، اسماعیلی) از اعتباری ویژه برخوردار است.

سال هایی را در دانشگاه تهران ( رشته موسیقی) و نیز مکتب صبا به آموزش و تدریس مشغول بود. از تربیت یافتگان او می توان به داوود گنجه یی، محمد مقدسی، مهدی آذرسینا، علی اکبر شکارچی، هادی منتظری، کامران داروغه و... اشاره کرد.

او دقیقاً 90 سال عمر کرد؛ از سال 1284تا بیستم خردادماه 1374 که این عمر پربرکت در عرصه موسیقی بسیار پر بار و جریان ساز بوده است؛ روانش شاد، یادش گرامی.

منبع : اعتماد

 

************ ********* ******

 

مجموعه ای از تصانیف زیبا و به یاد ماندنی جواد بدیع زاده:

 

 

دریافت یکجا:

 

Download

 

دریافت قطعه به قطعه:

 

01 Khazaan-e Eshq

 

02 Morq-e Bi-Ashiaan

 

03 Tasnif-e Dashti

 

04 Morq-e Bi-baalopar

 

05 Maah-e Taabaan

 

06 Jelveye Gol

 

07 Khandeye Bijaa

 

08 Suz-e Asheq

 

09 Pardeh-gar

 

10 Dashti-e Zarbi

 

************ ********* ***

 

کیوان ساکت ‌: حمایت مالی از گروههای موسیقی صورت نمی گیرد

 

 

عدم حمایت مالی از گروه های موسیقی بزرگترین مشکل برای ادامه حیات و فعالیت آنها در عرصه موسیقی است .
کیوان ساکت نوازنده تار با بیان این مطلب درخصوص دلایل کم کاری و یا تعطیلی برخی از گروههای جوان موسیقی گفت: گروههای فعال در عرصه موسیقی دو نوع هستند؛یکی گروههایی که از تعدادی جوانهای فعال و علاقمند در حوزه موسیقی ایرانی با سازهایی مانند تار ، سه تار و سنتور تشکیل شده وهرچند وقت یک بار کنسرتهایی را در فرهنگسراها و...برگزار می کنند و بنابر بضاعت خویش درآمد ناچیزی از کنسرت های خود کسب می کنند ورفته رفته هم جذب گروههای بزرگ ترمی شوند.

 

وی در ادامه افزود : دسته دوم گروههای موسیقی بزرگ و جدی تری هستند که ریشه در همین گروههای کوچک دارند که کار خود را درابعاد وسیع تر دنبال می کنند که به نظرمن گروههایی از این دست هم به لحاظ مالی وهم به لحاظ معنوی نیاز به حمایت دارند که متاسفانه مسئولان امور فرهنگی به ویژه در حوزه موسیقی هیچ حمایت مالی و معنوی از گروههای جوان و جدی نمی کنند در نتیجه شاهد هستیم که بسیاری از این فعالیت ها درآغاز راه منحل می شوند در نتیجه فقط چند چهره مطرح موسیقی با گروه هایی که تشکیل می دهند فرصت حضور دراین عرصه را پیدا می کنند. 

 

سرپرست گروه موسیقی وزیری در پایان خاطرنشان کرد : یکی دیگر از مشکلات این است که عرصه فعالیت برای بسیاری از گروهها در طول سال عملا امکان پذیر نیست به این معنا که موسیقی در سه ماه از سال تعطیل است و در دیگر ماههای سال بهترین زمان و بهترین مناسبت ها به گروههای مطرح اختصاص می یابد از سوی دیگر گرفتاری های موجود برای کسب مجوز از دیگر مصائب و مشکلات برای فعالیت در عرصه موسیقی است.

 

منبع : مهر

 

************ ********* *

 

به پست جدید وبلاگ دل آواز راجع به فیلم سنتوری نیز توجه کنید.

 

************ *********

 

قطعاتی از کارهای اخیر اجرا شده توسط استاد شجریان و گروه آوا در تور کانادا و آمریکا:

 

 

Avaz-e-Didar

 

Sarv-e-Chaman

 

Tasnif-e-Sokhan- e-Eshgh

 

و قطعه ای تصویری از تصنیف ساقیا:

 

Download

 

************ ********* ***

 

این هم گلی بود جاویدان از گلزار بی همتای ادب ایران

 

گلی که هرگز نمیرد

 

همیشه شاد و همیشه خوش باشید

 


سه شنبه 87 خرداد 21 , ساعت 9:8 صبح

طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف      گر بکشم زهی طرب و بکشد زهی شرف

 

طرف کرم ز کس نبست این دل پر امید من          گر چه سخن همی برد قصه من به هر طرف

 

از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد         وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف

 

من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک       مغبچه ای ز هر طرف می زندم به چنگ و دف

 

ابروی دوست کی شود دستکش خیال من         کس نزده است از این کمان تیر مراد بر هدف

حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق

بدرقه ی رهت شود همت شحنه ی نجف
 

 

 

تصنیفی بسیار زیبا از کنسرت گروه عارف به رهبری استاد پرویز مشکاتیان و آواز مرحوم ایرج بسطامی:

 

Download

 

************ ********* ***

 

وضعیت اجتماعی تنبک نوازان

 

وضعیت اجتماعی تنبک نوازان درگذشته:
در سالیان پیش هنر نواختن تنبک به شکل تکنوازی نگریسته نمیشده است. توضیح آنکه خوانندگان دو گونه بودند، یکی آوازخوانان که بر پایه ردیف موسیقی اصیل خوانندگی میکردند و دیگری تصنیف خوانها که تصنیف ها (ترکیب های ریتمیک موسیقی آوازی) را اجرا میکردند. در ضمن بودند افرادی که سرآمد هر دو (تصنیف و آواز) محسوب میشدند، مثال بارز آن استاد عبدالله دوامی است. همچنین بیشتر تصنیف خوانها ضربگیر (تنبکنواز) نیز به حساب می آمدند که هنوز آنگونه که باید به آنها اهمیت داده نمیشود.

 

 

استاد حسین تهرانی

گرچه گهگاهی به تکنوازی آنها گوش فرا داده شده و میشود اما با چسباندن برچسب همراهی کننده به ایشان و از جمله شهروندان درجه دوم جهان موسیقی قلمداد میگردند. این بی اعتباری نسبت به تنبک نوازان – که در واقع کار آنها کم ارزش تر از خوانندگان و نوازندگان دیگر سازها نیست- بدبختانه از طریق بعضی هنرمندان موسیقی بیشتر دامن زده میشود؛ چه به عقیده آنان تنبک قادر نیست تا حالت های گوناگون روحی را بیان کند. مشکل اصلی را باید در انتزاعی بودن تنبک دانست.

تا اوایل این سده اساسا" تنبک به همراهی کننده ترکیبهای ریتمیک مانند تصنیف و رنگ بکار میرفت. با آمدن استادانی همچون درویش خان دیگر ترکیبهایی مانند پیش درآمد و چهارمضراب گسترش یافت.

گرچه این پیشرفتی در موسیقی ایرانی محسوب میشد، ولی به پیشرفت خود تنبک کمک شایانی ننمود. بنابراین لازم بود تا تنبک از زیر یوغ تصنیف خوانها آزاد شده و به دست نوازندگان حرفه ای تری سپرده شود تا به عنوان سازی تخصصی در نظر آید که به نظر اکثر پژوهشگران این مهم توسط روانشاد استاد حسین تهرانی (1291-1352) انجام گردید.

نواختن دور اصلی ریتم جهت پایه نگهداری موسیقی آوازی و سازی وظیفه اصلی تنبک نوازان بود. چیزی شبیه به مترونم! آنها همراهی کننده محسوب شده و بایستی در پایین مجلس می نشستند. حتی در این حالت در صورت اشتباه از طرف سایر اهل موسیقی مورد غضب آنها واقع میشدند، ولی تنبک نوازان نمیتوانستند به آسانی از آنان انتقاد کنند، زیرا ترس از دست دادن شغل خود را داشتند و فقط خود آنها بودند که می دانستند تا چه اندازه فداکاری و صبر لازم است تا کسی بتواند این همه دشواری را بر خود هموار سازد. درد دانستن این موضوع اجازه نداشتن برای بیان آن گاهی آنان را نا امید میکرد ولی خوشبختانه کینه این برخوردهای منفی باعث نشد تا از بهبودی بخشیدن به این ساز دست بردارند و تا اندازه ای هم موفق گشتند.

مختصری درباره تکامل تنبک:
در درون ایران دگرگونی های اجتماعی تاثیر بسزایی روی موسیقی و موسیقیدانان گذاشت. گرچه این تاثیر پریشانی هایی را نیز به دنبال داشت(ساخته شدن تصنیفهای اجتماعی-وطنی بوسیله شادروان عارف قزوینی نمونه ای از آن است)

حمایت کنندگان پیشین موسیقی یعنی شاهان و شاهزادگان جای خود را به تاجران و تا حدودی موسسه های دولتی دادند. پیش از این موسیقی در سالن های کوچک برای اشراف به اصطلاح بافرهنگ اجرا میشد که به خیال خود برای درک موسیقی اصیل تربیت شده بودند، اما کم کم از خوانندگان و نوازندگان انتظار رفت تا در سالنها ی بزرگتر برای شنوندگان عادی با سلیقه های گوناگون نیز، موسیقی اجرا نمایند. مثال بارز چنین اجراهایی، کنسرت نادره بانو قمرالملوک وزیری با هنرمندان بزرگی چون حاج علی اکبرخان شهنازی و مرتضی نی داوود میباشد.

وضعیت اجتماعی نا مطلوب تنبک نوازان و دگرگونی های اجتماعی اخیر باعث گردید تا تنبک نوازان نیز به ایجاد تحول در نوازندگی تنبک بپردازند. تنبک نوازان برجسته ای چون استاد تهرانی به دلیل عشق و علاقه وافرشان به این ساز تلاش کردند تا به آن اعتبار بخشند.

کم کم تنبک و تنبک نواز جای خود را در میان دیگر سازها و نوازندگان آنها باز نمود. سپس با آمدن دیگر نوازندگان زبر دستی همانند مرحوم ناصر فرهنگفر( 1326-1376) تنبک وارد پهنه نوینی از پیشرفت گردید. درخشانی صدای انگشتان، استقامت و سرعت بالای این نوازندگان، تنبک را به نقطه خوبی از تکامل رساند*

البته این پیشرفت با همه دستاوردهایش ویژگی مهمی را از هنر تنبک نوازی ربود و آن "دوری نواز"** بر اساس ادوار ایقاعی است. ***

وضعیت اجتماعی تنبک نوازان در حال حاضر:
کوشش نوازندگانی همچون استاد تهرانی و استاد فرهنگفر باعث شد تا تنبک سهم بیشتری در موسیقی سازی داشته باشد.

تنبک نوازان امروز که ادامه دهنده راه نسل گذشته هستند از درخشانی و زبردستی و سرعت بسیار بالایی برخوردارند ولی در اینجا پرسشی پیش می آید که با همه این پیشرفتهاچه تحولی در وضعیت اجتماعی تنبک نوازان بوجود آمده است؟ شاید تنبک نوازان نسبت به گذشته محبوبیت بیشتری داشته باشند؛ ولی با این همه در همان شان و منزلت پیشین خود قرار دارند. شغل اصلی آنان این است که برای نوازنده اصلی صحنه آرایی کنند و به کار او آب و رنگ بیشتری ببخشند. پس در حقیقت باید گفت وضعیت اجتماعی آنان تغییری نکرده بلکه فقط نمایششان روی صحنه فرق نموده است

.

چه باید کرد؟
به عقیده ما تنبک نوازان باید با رو آوردن به تکنوازی، ارزش واقعی ساز را به جامعه نشان دهند. البته مقصود این نیست که همنوازی هنری بی اعتبار است. چه اگر تلاش همنوازان نبود تنبک هرگز به چنین درجه ای از پیشرفت نمیرسید. در پایان تصریح میکنیم که ترویج تکنوازی تنبک کاری ساده ای نبوده و به تلاشی سخت و سالها ریاضت نیازمند میباشد.

*تنبک سازان نیز با ایجاد تحول در ساختمان تنبک به پیشرفت این ساز کمک کرده اند

مانند ساخت تنبکهای کوکی توسط استاد قنبری مهر.
**نوازندگی بر اساس ادوار ایقاعی را دوری نوازی میگویند.
***ایقاع عبارت است از مجموعه ضربات با زمانهای محدود و نسبت های مشخص که برای آنها دورهایی با زمان های برابر در نظر گرفته میشود
در گذشته تنبک نوازان با داشتن وضعیت اجتماعی نامطلوب عنوان موسیقی دانان سطح پایین را بر خود حمل میکردند.

 آنها مجبور بودند تا حقارت و اهانت و کم بهایی دیگران را به جان بخرند که متاسفانه هنوز به قوت خود باقی است .

 

بر گرفته از گفتگوی هارمونیک

 

 

 

البته باید اشاره کنم که اخیرا پیشرفت هایی در این زمینه صورت گرفته است

 

که به عنوان یک نمونه می توان به اثری به نام "رقص در بی زمانی" اشاره کرد

 

که در این اثر امیر عباس پوستکار به تکنوازی تنبک و سازهای کوبه ای دیگر به شیوه ای نو پرداخته است

 

************ ********* **

 

در اینجا مجموعه ای بی نظیر از تصانیف بانو مرضیه را با نام سنگ خارا می توانید دریافت کنید:

 

 

دریافت یکجا:

 

Download

 

دریافت قطعه به قطعه:

 

TRACK01

 

TRACK02

 

TRACK03

 

TRACK04

 

TRACK05

 

TRACK06

 

TRACK07

 

TRACK08

 

TRACK09

 

البته توصیه می کنم این کار رو آقایون گوش نکنند چون ممکنه برن توی جهنم !!!!!

خانم هایی که فکر میکنند شنیدن صدای زن برای مرد حرام هست این آثار رو گوش کنند

اگر نظرشون راجع به این موضوع تغییر کرد به ما هم خبر بدن تا ما هم گوش کنیم

از شوخی که بگذریم باید بگم که سخت میشه گفت که  کدام یک از قطعه های این اثر زیبا تر هستند

 

اما من به شخصه قطعه های 1، 6 و 9 رو خیلی دوست دارم

 

************ ********

 

 

درباره پیش فروش بلیت های کنسرت شجریان و سرگردانی های مردم

 

 

چرا چنین شد

 

 

 

سیدابوالحسن مختاباد

خبر این بود؛ باز هم تهیه بلیت از طریق اینترنت برای مشتاقان صدای استاد شجریان درد سر آفرین شد و کثیری از علاقه مندان و متقاضیان بلیت، ساعت ها سرگردان بانک و سایت شدند.

اول؛ می توان در یک واکنش لحظه یی، مقصر را طراحان سایت استاد و برنامه ریزان کنسرت لقب داد و خیال خود را راحت کرد، اما این تمام ماجرا نیست و مقصر شناختن آنان پاک کردن صورت مساله و دیدن معلول هاست. چرا که دست اندرکاران سایت آقای شجریان و بانک، علاقه مندند در کمترین زمان ممکن بیشترین فروش بلیت را داشته باشند و البته در این مسیر سود افزون تری را هم کسب خواهند کرد و رضایت مشتریان هم در چنین نوع رفتاری فراهم خواهد شد. اما مشکل این است که بسترهای چنین کاری از سوی دولت فراهم نشده است و به رغم سرمایه های فراوانی که در کشور وجود دارد، دولت و وزارت مخابرات همچنان میزان سرعت و فضای اینترنتی را به مردم و نهادهای حقوقی و حقیقی می بخشند که به لحاظ فنی کشوری باامکانات و سرمایه های فراوان چون ایران را همسنگ کشورهایی چون افغانستان و... می کند. چنین خساست و بخل و بی اعتمادی دولت به مردمش، در نهایت به این می انجامد که سر چنین ماجراهایی که شهروندان می خواهند اندک اوقات فراغتی هم داشته باشند، تن و جان و روان خود را بفرسایند و از هفت خوانی بگذرند تا بتوانند بلیتی ابتیاع کنند.

دوم؛ لایه دوم ماجرا که علت اصلی هجوم و تقاضای شگفت انگیز به کنسرت استاد شجریان در آن نهفته، البته عمیق تراست و ریشه های پیچیده تری دارد که بخشی از آن برمی گردد به نوع نگاه به هنر و به خصوص موسیقی از سوی دولت و نهاد حکومت(در تمامی دوره های آن) و بخشی دیگر بازمی گردد به بلاتکلیفی رسانه ملی درباره موسیقی. اینکه موسیقی ارائه شده از سوی استاد شجریان همان موسیقی است که دست اندرکاران نظام جمهوری اسلامی از آن به عنوان موسیقی فاخر یاد می کنند، تقریباً امری بدیهی است. (نگارنده به اختلاف نظر شخصی آقای شجریان با دولت و اینکه هیچ علاقه یی به هنرمند دولتی بودن و رسمی شدن ندارد کاری ندارد، بلکه نوع موسیقی ارائه شده از سوی ایشان را مورد توجه قرار می دهد که با گفتمان رسمی جمهوری اسلامی در تلائم و ملاطفت تام و تمام قرار دارد).

    در چنین بستری انتظار طبیعی این است که نظام برای تبلیغ این نوع موسیقی و مقابله با موسیقی غربی همان انرژی و توانی را صرف کند که مثلاً برای ساختن یک جاده یا سد یا رساندن گاز به دورترین نقطه کشور صرف می کند. اگر نظام پذیرفته است که امکانات را باید به یک شکل در سرتاسر کشور توزیع کرد، آیا امکانات فرهنگی و هنری جزء نیازهای مردم نیست؟ و نباید همانند دیگر امکانات اقتصادی و سیاسی توزیعی عادلانه یابند؟یادم نمی رود دو سال قبل که مردم زادگاهم ( روستای امره در شهر ساری) به نصب یک دستگاه زباله سوز در جنگل نزدیک روستا معترض شدند، نگارنده برای پیگیری ماجرا با آقای توکلی ( نماینده مردم در مجلس) تماس گرفتم و از ایشان پرسیدم چرا دولت(در اینجا استانداری) به اعتراض مردم توجه نمی کند که ایشان پاسخی به این مضمون دادند که نصب این زباله سوز حکم همان راه و جاده کشیدن را دارد و نیاز آن منطقه(برای دفع زباله های شهر ساری) است و لذا مردم یک روستا نباید مقاومت کنند.حال همین سوال را از آقای توکلی می توان پرسید که چرا در همان شهر ساری وقتی هنرمندی چون مختاباد (عبدالحسین) با مجوز رسمی دولت خواستار اجرای موسیقی شد، برخی محافل و نهادهای مخالف از برگزاری کنسرتش جلوگیری کردند.

 آیا ایشان و دولت محترم و... از خود پرسیده اند چرا هنرمندان دیگری چون آقای شجریان، لطفی، علیزاده و ناظری و دیگران... که خواستاران فراوانی در شهرستان ها دارند، کمتر رغبتی به دادن کنسرت در خارج از تهران دارند؟ آیا می دانند برخی از سرمایه گذاران این گونه کنسرت ها به دلیل عدم حمایت و ایستادگی دولت، در برابر رفتارهای غیر قانونی مخالفان، در آخرین لحظات کنسرتشان لغو شد و خود به پرداخت تعهدات سنگینی ملزم شدند(بدون هیچ درآمدی)،برخی به زندان افتادند و در نهایت مردم و شهروندان بخت برگشته محروم از دیدن یک تفریح سالم و هنرمندان شاخص این مرز و بوم دست از پا درازتر مجبور به بازگشت شدند؟ آقای توکلی و دیگر نمایندگان مردم و وزارت ارشاد می دانند که یک شب اجرای آقای شجریان و گروهش در یک ورزشگاه 3 تا 5 هزار نفری در گوشه یی از خاک این کشور، صرفه اقتصادی و روانی افزون تر از دادن 5 شب کنسرت در یک کشور خارجی دارد؟

 این گونه، تقاضاهای شهرستانی ها از کنسرت های بزرگانی چون شجریان در همان منطقه پاسخ می یابد و بازار به تعادلی می رسد و سبب می شود چنین هجوم هایی را برای خرید اینترنتی بلیت ها شاهد نباشیم.به گمان نگارنده مظلومیت فرهنگی، به خصوص در حوزه موسیقی، بیش از آنکه به بودجه و امکانات وابسته باشد، به عدم حمایت قانونی و بی اقتداری دولت، دخالت برخی نهادهای فشار فراقانونی و برخی مقررات دست و پاگیر مرتبط است.

در سوی دیگر صدا و سیما قرار دارد که بعد30 سال از گذشت انقلاب و با وقوف به فتوای تاریخی حضرت امام(ره) در حلیت موسیقی، هنوز تکلیفش را با موسیقی مشخص نکرده است. برای همین است که وقتی خواننده یی از آن سوی آب ها به دبی می آید و کنسرتی برگزار می کند، هزاران نفر از داخل کشور بلیت هواپیما و کنسرت را می گیرند و به دیدن کنسرت می روند. می دانید چرا؟ چون شبکه های ماهواره یی در تبلیغ و رسانه یی کردن هنرمندانی از این دست کم مایه نمی گذارند، اما صدا و سیمای خودمان حتی از بردن نام بزرگان موسیقی ما هم عاجز است. مگر کنسرتی که بلیت های آن در طرفه العینی به فروش می رسد چه کم از مسابقه فوتبالی دارد که هر هفته پخش مستقیم تلویزیونی دارد؟ اگر از بعد رسانه یی نگاه کنیم هم آن شمولیت و تاثیرگذاری دارد و هم این. پس هم فوتبال باید پخش شود و هم کنسرت موسیقی.تمامی این عوامل دست به دست هم می دهند تا بازار تقاضا به شدیدترین درجه خود برسد و در نهایت فروش بلیت آقای شجریان با چنین هجمه و تقاضای شگفت انگیزی روبه رو شود.به نظر شما اگر اقتدار و حمایت دولت از برگزاری کنسرت در شهرستان ها، نمایش کنسرت از شبکه های رسمی و حمایت صدا و سیما به علاوه توسعه منطقی شبکه اینترنتی فراهم بود، شهروندان دچار چنین عذاب و المی می شدند؟

برگرفته از روزنامه ی اعتماد

 

به  مطلب طنز وبلاگ همایون شجریان در این باره توجه کنید.

 

************ ********* **

 

قطعه ای از آلبوم جدید کاروان صبا شامل سه تار نوازی بسیار زیبای مسعود شعاری:

 

 

دو ضربی بیات ترک

 

************ ********* *******

زیبد که ز درگاهت نومید نگردد باز

آنکس که به امیدی بر خاک درت افتد

این هم برگ سبزی بود تحفه ی درویش

 

حق نگهدار شما


دوشنبه 87 خرداد 13 , ساعت 1:2 عصر
مشتاق گل از سرزنش خار نترسد

جویای رخ یار ز اغیار نترسد

آنکس که چو منصور زند لاف انالحق

از طعنه ی نامحرم اسرار نترسد


قطعه ای  شوانگیز از دونوازی تار و تنبک اساتید لطفی و فرهنگ فر در باغ ارم شیراز:
 

Download

FlvPlayer

 


شهناز، شهنواز موسیقی ایران

 
جلیل شهناز

 

اول خرداد ماه مصادف است با تولد منسوبی جلیل شهناز، نوازنده ای که بیش از نیم قرن افتخار و سرآمد هنر تارنوازی ایران بوده است.

جلیل شهناز هنرآموخته مکتب خانوادگی اش و رشد یافته در محیط هنرپرور اصفهان است. هنر موسیقی شهناز معنی کلاسیک موسیقیست، شهناز هنرمندیست از تبار مطربان قدیم ایران زمین.

تارنوازی و نواسازی شهناز دو مقوله است که می توان بطور جداگانه در مورد آن صحبت کرد و با اینکه ساخته های او (که اکثرا" بداهه نوازی بوده) آمیخته با سبک تارنوازی اوست، ولی گاهی اجرای آنها با تنظیم ارکستری ( به گواه آثار انگشت شمار تنظیم شده او) دل انگیز بوده.

بداهه نوازی های شهناز در تاریخ موسیقی ایران بی نظیر و همواره زبانزد بوده است. این پختگی و تسلط او روی حالتها و فضاهای موسیقی ایرانی را حتی می توان در اجراهای دوره جوانی او دید که نشاندهنده نبوغ اوست. از مشخصه های مهم جلیل شهناز شناخت بالای او روی ساز تار است؛ شهناز تار را رام شده در دست دارد و به هر سو که خواهد می برد( نکته ای که بسیاری از تارنوازان جدید در آن ضعف بسیار دارند



 

 سه گاه جلیل شهناز

در دست راست، فشار روی مضراب و خرک، زاویه مضراب نسبت به سیم، سرعت برخورد آن با سیم، فاصله محل برخورد مضراب با سیم نسبت به خرک و نوع قرار گرفتن مضراب در دست، همه و همه در جمله جمله موسیقی او با دقت و ظرافت مورد بررسی قرار گرفته و با مهارت نواخته می شود.

ریزهای او نسبت به نوع موسیقی گاهی سریع، گاهی شمرده و شفاف است. این ریزها در جملات مختلف موسیقی نسبت به اقتضای قطعه استفاده می شود و در موارد بسیاری، قطعات، حتی بدون ریز و فقط با مضرابهای متنوع تک اجرا می شود و گاهی با کندکاری دست چپ ...

 قسمتی از کنسرت جلیل شهناز
 

Jalil Shahnaz & Hossein Omoumi
تنبک جلیل شهناز و نی حسین عمومی

 

 
 
شهناز همیشه از زبان مردم عادی تا اهل موسیقی به عنوان نمونه کامل یک انسان خلاق یاد می شود. مثل اینکه شنیدن از ابداعات او چه در نوازندگی چه در ساخت موسیقی تمامی ندارد! جواب آوازهای بدیع، کوکهای متنوع روی تار، اجرای ماهرانه سه تار، ویلن، کمانچه، تمبک ...، شناخت ضربی ها و تصنیفهای قدیمی، درک بالای ریتم و تسلط در مرکب نوازی ریتمیک؛ و جالب اینکه شهناز در موسیقی با شهناز در زندگی روزمره -به گفته همنشینانش- در خلاقیت یکسان است. در واقع نوآوری، بیان قوی، تیز بینی و نکته سنجی همراه با انسانیت است که تارش را شهناز کرده! این حقیقت در مورد یار و همنواز همیشگی او حسن کسائی (که مکتب دیده او نیز هست) دیده می شود.

جلیل شهناز سالها چه در محفل های موسیقی چه کنسرتهای رادیو و یا زنده، موسیقیدانان بزرگی را همراهی کرده که از ادیب خوانساری، سید جلال تاج اصفهانی، حسین قوامی، غلامحسین بنان، محمدرضاشجریان، جواد معروفی، علی اصغر بهاری، علی تجویدی، همایون خرم، حبیب ا... بدیعی، علی اکبر خان شهنازی، حسن کسائی، فرامرز پایور، حسین تهرانی، جهانگیر ملک، محمد اسماعیلی، امیر ناصر افتتاح می توان نام برد تا جوانترهایی مثل فرهنگفر، فروهری ، فرهمند و ... که همگی برنامه هایی با وی داشته اند.


استاد شجریان دست شهناز را می بوسد

اما مهمترین گروهنوازی های او نوازندگیش در گروه اساتید موسیقی ایرانی به سرپرستی فرامرز پایور است. شهناز سالها در گروه اساتید تشکیل شده از فرامرز پایور(سنتور) علی اصغر بهاری (کمانچه) محمد موسوی و حسن ناهید (نی) حسین تهرانی و محمد اسماعیلی (تمبک) به هنرنمائی پرداخت. تار نوازی او حتی در گروه هم زیبا و جذاب بود، نوازندگی او در گروهنوازی هایی که با گروه اساتید داشته،

نمونه خوبیست برای رد این عقیده که " گروهنوازی نوازندگی را بی روح می کند" تار شهناز در گروهنوازی غیر به لطف کار گروهی افزوده.




 


جلیل شهناز

دست چپ او به لطف بلندی انگشتان و قدرتش خوش استیل، چابک و نرم است. ویبره های مچ و گلیساندو های شهناز روان و بدون استرس است. اگرچه کمتر شهناز قطعات اصطلاحا" سرعتی می نوازد ولی دست او آماده و مناسب برای اجرای موسیقی در تمپوهای بالا آن هم بسیار تمیز و بدون لغزش بوده، که این مورد هم در نوازندگان تار کمتر به چشم می خورد.

در استیل نوازندگی شهناز هیچگونه انقباضی دیده نمی شود و همواره عضلاتش لخت و نرم است. در این نوشته قصد نداریم به نواسازی شهنازی بپردازیم، ولی باید اشاره کنیم که نوازندگی شهناز با تغییر مقامها تا اندازه ای تغییر سبک می دهد؛ نیز با تغییر سازهای همنواز ... دقیقا" این اتفاق در ساز احمد عبادی دیده می شود. با این حال عده ای سه تار نوازی احمدعبادی را فقط با تک سیم و مضرابهای شمرده و چپهای قوی می شناسند در صورتی که عبادی هم با سه تارهای گوناگون در دستگاههای مختلف با ارکسترهای متفاوت اجراهای متفاوت داشته. این از مشخصه های هنرمندان قدیمی بود که موسیقی را با احساس و نه ماشینی می نواختند و بدون تعصب به نتیجه صدای همنوازی یا تکنوازیشان توجه می کردند.

و در آخر، شادباش می گویم تولد این هنرمند بزرگ را که به لطف پیشرفت تکنولوژی در عصری زیسته که توان ضبط آثارش را داشتیم هرچند کم تعداد ولی آنقدر بوده تا حسودان و تلخ نوازان قدرت انکار او را نداشته باشند و هنر او را افسانه نخوانند!

عمرش دراز و سازش شهناز باد ...

چپهای قوی می شناسند در صورتی که عبادی هم با سه تارهای گوناگون در دستگاههای مختلف با ارکسترهای متفاوت اجراهای متفاوت داشته. این از مشخصه های هنرمندان قدیمی بود که موسیقی را با احساس و نه ماشینی می نواختند و بدون تعصب به نتیجه صدای همنوازی یا تکنوازیشان توجه می کردند.

و در آخر، شادباش می گویم تولد این هنرمند بزرگ را که به لطف پیشرفت تکنولوژی در عصری زیسته که توان ضبط آثارش را داشتیم هرچند کم تعداد ولی آنقدر بوده تا حسودان و تلخ نوازان قدرت انکار او را نداشته باشند و هنر او را افسانه نخوانند!

عمرش دراز و سازش شهناز باد ...
 

برگرفته از : گفتگوی هامونیک

 

وبلاگ گلها نیز در این زمینه مطلبی و قطعاتی برای دانلود قرار داده است.

 


 

در این قسمت مجموعه ای را از آثار استاد بیگجه خانی از برترین نوازندگان تار در تاریخ موسیقی ایران می توانید دریافت کنید:

 
 


 

موسیقی اسلامی در جمهوری اسلامی

موسیقی مذهبی، یک اصطلاح خیلی کلی است. چون فوری به ذهن متبادر می شود کدام مذهب؟ در نتیجه عبارت هایی مانند موسیقی کلیسایی، کنیسه ای، بودایی، اسلامی و غیره معنی دقیق تری می یابند. تازه خود موسیقی اسلامی هم صدها اما و اگر دارد. یک میلیارد و چند صد میلیون نفر واژه مسلمانی را یدک می کشند و هر چند میلیون نفرشان از نژاد و فرهنگی متفاوت هستند. خروجی کار چه می شود، خدا می داند. پس ترکیب موسیقی اسلامی هم چندان گویا نیست. زیرا می پرسند کدام اسلامی؟ حرف، حرف حسابی است و بنابراین توضیح دقیق تر می خواهد. در نتیجه ناچاریم بگوییم موسیقی اسلامی از نوع جمهوری اسلامی و البته در ایران، نه افغانستان، سودان و یا پاکستان. چون آنجا هم جمهوری اسلامی است! بگذریم ...

خیلی جالب و در عین حال تأسف بار است که یک نظام حکومتی از نوع ایدئولوژیک، در آستانه سی ام سال تأسیس خود توانمندی هایی همچون ساخت انواع جنگنده و موشک و پرتاب ماهواره و سد و نیروگاه و غیره را پیدا می کند ولی در برخی حوزه ها که اتفاقاً انتظار بیشتری بود، ناکام می نماید. از منظر بیرونی کسی توقع ندارد یک نظام اسلامی لزوماً با فناوری های نوین هسته ای و غیر هسته ای خود را بنمایاند. اما انتظار اینکه بتواند برخی جلوه های اسلامی بودن خود را در حوزه های مختلفی از جمله فرهنگ و هنر به نمایش بگذارد، کاملاً منطقی است. به همین دلیل یک ایرانی که نه، بلکه یک خارجی فضول و یا پژوهشگر اگر به اینحا بیاید و بخواهد تحقیق کند که این نظام سر تا پا اسلامی در این سی سال اخیر چه نوع موسیقی مخصوص تولید کرده که اولاً از قبل نبوده و ثانیاً ایرانی بوده و ثالثاً اسلامی است، هر چه بیشتر بجوید، کمتر می یابد! آنچه از صداهای موزون و ناموزون سه دهه اخیر به نام مذهب، پرده گوش مذهبیون و لامذهبیون را لرزانده، معجونی از توجه ها، بذل توجه ها و عدم توجه های مدیران تصمیم ساز کشور و همچنین برخی واعظان و طلایه داران دین اسلام در لباس روحانیت است. این سناریوی نانوشته، نیم نوشته و یا پیش نوشته در سه پرده به کارگردانی دسته جمعی متولیان امور فرهنگی و مذهبی و  همچنین توده های شریف ملت ایران جامه عمل به خود پوشیده است.

پرده اول: به بهانه اینکه ما انقلاب کردیم و باید همه چیزمان انقلابی و اسلامی باشد، موسیقی مذهبی در قالب سنتی خود، مورد تهاجم قرار گرفت و کم کم الگوهای جدید اسلامی و انقلابی رشد و نمو کرد. در ابتدا این نمونه های جدید، از عناصر سنتی به مقدار خیلی زیادی بهره می بردند و فاصله کمی با ارزش های موسیقایی این دیار داشتند. فقط کمی اسانس انقلابی به آنها اضافه شده بود و در کل نوید اتفاقات ناگوار را نمی داد. کم کم با تثبیت انقلاب، روز به روز گونه های عجیب و غریب و البته با لطف و عنایت مستقیم رادیو و تلویزیون پا گرفت و صداها و نواهای ابی و اندی و دیگر دوستان رانده شده، با لباسی آغشته به انواع واژه های حسن و حسین و زهرا و غیره سر برآورد. مداحان جدید در یک رویکرد کاملاً انقلابی! رودرروی خنیاگران سنتی موسیقی مذهبی که زبانی بسیار رسمی داشتند، ایستادند و به طرفة العینی با امام حسن و امام حسین پسر خاله از آب درآمدند. واژه ها و ترکیباتی مانند علی جون و حسین جون و زهرا جون، گر چه در آغاز با گوش های سنتی مردم بیگانگی می کرد ولی با تزریق مداوم مداحان انقلابی و حمایت های بی دریغ اصحاب قدرت، در گوش مردم لانه کرد. در این رویکرد، دیالوگ های کودکانه ای برای ائمه و معصومین ساخته و پرداخته شد تا احتمالاً کودکان ما هم با زبان جدید مذهبی بتوانند ارادتی بنمایند و سعادتی ببرند! و این شد مسابقه ای بین مداحان امروزی صرفاً برای تقرب بیشتر و شاید هم درآمد بیشتر!!

 

 

پرده دوم: موسیقی مذهبی ایران که از دیر باز به طور خودجوش بوجود آمده و طی نسل های متمادی از سینه ای به سینه دیگر منتقل شده بود، در شرایط جدید، از آنجا که حرف انقلابی در خورجینش نداشت، با درگذشت هر یک از راویان و مجریانش روز به روز کم فروغ تر شد. زیبایی شناسی این نوع موسیقی هم بی آنکه مورد توجه قرار گیرد، نفر به نفر زیر خاک رفت و کمتر کسی به این فکر افتاد که چگونه می شود بر این ستون های کهن، بنایی نو بنا نهاد.  مردم نیز که ظاهراً خسته شده بودند و دنبال شیوه ها و جلوه های جدید و بکری می گشتند تا با موسیقی اسلامی مد روز به اصطلاح حال کنند، توجه نداشتند که چه فاجعه ای ممکن است رخ بدهد. شرایطی پیش آمد که هر حرکت متصل و منسوب به امام و شهید و کربلا و خدا و پیغمبر ممدوح می نمود. در نتیجه عده ای برای عقب نماندن از تکنولوژی روز، واژه زیبای حسین*را تکنوباران کردند و در جلف ترین حالت ممکن عبارت "حسین حسین" عزاداران سنتی، به "سین سین سین سین" (seyn seyn seyn seyn) عزداران تکنولوژیست تبدیل شد و متأسفانه از هیچ گشت ارشادی بانگ مرغی بر نخاست که ای آقا اگر خودتان مسخره اید، چرا امام حسین را مسخره می کنید؟
 
 پرده سوم: وقتی زعمای قوم پس از دو دهه و خورده ای انقلابی گری در حوزه موسیقی مذهبی و اسلامی دیدند که آش دهن سوزی حاصل نشد و چیزهای نویافته اصلاً در شأن نظام و کشور نیست، همتی کردند تا خاطره فراموش نشدنی حضرت باخ در موسیقی کلیسایی، برای گوش های اسلامی هم تکرار شود و این شد که نهضت سمفونی سازی به کوشش برخی موسیقیدانان برجسته و دیرجسته** و همکاری کوتوله هایی تحت عنوان مدیر موسیقی و هنری و آیینی و غیره شکل گرفت. اما از آنجا که هاضمه مذهبیون خیلی توان جذب این آش های جدید را نداشت، پس از چند سال، رگبار سمفونی*** فروکش کرد و باخ در موسیقی کلیسایی تکرار نشد! یا به عبارتی برای دین اسلام از نوع جمهوری اسلامی، باخی پیدا نشد
 

برگرفته از : موسیقی ما

 


 

قطعاتی از آلبوم رها اثر پیام جهانمانی

 

ایشان از شاگردان استاد علیزاده هستند که تار و سه تار را به سبک جدید می نوازند
 

 

05 Shadiyane

07 Sar Mast

08 Aghaz

 

دریافت یکجا:

Download

 


لیست کل یادداشت های این وبلاگ