سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
چهارشنبه 88 بهمن 14 , ساعت 4:44 عصر


پُر می شوم از آتشت ای قبله گاه من

گل می کنی تو باغ دلم درنگاه من



امشب دخیل بسته ی بارانیت منم

باشد که بگذرد غم و این اشک و آه من



از بس که عاشقم نفسم گیر میکند

لکنت گرفته ام تو نگیر اشتباه من



آواره کرده ای تو مرا پیش چشم خود

راهم نمی دهی به درونت پناه من . . . ؟



وقتی که با توام همه دینم تو می شوی

دل می دهم به طعم لبانت گناه من



با بوسه ات چنان بدنم سست می شود

احساس می کنم که شدی تکیه گاه من



امشب دعا نکن تو برایم نمی روم

این شاه نامه است خوشم با تو شاه من



احساس می کنم سبکم مثل ابرها

پرواز می کنم به نگاهت گواه من



امشب ردیف و قافیه هایم از آن توست

خوش می نشیند این غزلم با تو ماه من



لیست کل یادداشت های این وبلاگ