سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
پنج شنبه 88 بهمن 15 , ساعت 11:12 صبح
داد می زنم سکوت خودم را مهیب تر
 

یادت عجیب می وزد و غم عجیب تر

شعرم غریب می شود و من غریب تر



امشب دوباره یاد ِ تو را موج می زند ـ

« دریا » چه بی قرار و دلم بی شکیب تر




پُر می شود خیال تو هر لحظه در اتاق

اما منم ز خاطره ها بی نصیب تر



آدم نمی شوم ، نه! ولی دستِ من که نیست

تو می کشی به وسوسه، زیبای سیب تر !



آتشفان ِ مُرده شدم ، داد می زنم

اما فقط سکوت خودم را مهیب تر



این دردها به قافیه آتش کشیده باز ـ

از شعله های بخت خودم نانجیب تر



ققنوس ِ شعرهای تو خاکستری شد و

بیچاره سوخت - از همه شب پُر لهیب تر -


لیست کل یادداشت های این وبلاگ