سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
پنج شنبه 88 اسفند 20 , ساعت 11:47 صبح

این بغض یه دیواره ، از ورطه‌ی خاموشی

از وادی گمنامی ، بی تاب همآغوشی

 

این مرثیه‌ی سنگه ، وقتی تو خودش جا شد

وقتی به خیال اوج ، یک قله‌ی تنها شد


این هر چه که نافرجام ، فریاد شب بی تو

بشتاب غرور من ، در تاب و تب بی تو

 

بشتاب مرا بنگر ، اینگونه نیازآلود

در فصل تماشایی ، ویرانی یک معبود


هم پرسه‌ی دیروزه ، تقدیر هزارآواز

محکومی پروازی ، در موسم بی پرواز

 

در کوچ بلورینت ، احساس مرا دریاب

من زخمی تردیدم ، این شب زده را دریاب

 

این خواب شبانگاهی ، تعبیر بد بی تو

اون بغض دم آخر ، خط ممتد بی تو

 

در حاشیه سرگردان ، آواره ترین ماندم

این مرثیه را بی تو ، با آینه ها خواندم ...



لیست کل یادداشت های این وبلاگ