بلندی یلدا از ابروی توست
تیغ جدایی را نکش بر این بلندی?
که دل غم زده ام در انتهایش گره خورده...
شیرینی هندوانه ی لب هایت را از من و یلدا دریغ نکن.
چون بی تابیه خورشید برای دیدن صبح دوستت دارم...
نمیتونم از این آهنگ سیاوش قمیشی دست بردارم ،،همینجور رو تکراره ،، شرح سالهای زندگی منو آقای جعفر نژاد تو این ترانه سروده :(
من و تو دو تا پرنده...تو قفس زندونی بودیم
جای پَر زدن نداشتیم...ولی آسمونی بودیم
ابر و بارونو می دیدیم...اما دنیامون قفس بود
چشم به دوردستا نداشتیم...همینم واسه ما بس بود
اما یک روز اونایی که...ما رو با هم دوست نداشتن
تو رو پَر دادن و جاتَم...یه دونه آینه گذاشتن
منِ خوش باورِ ساده...فکر می کردم رو به رومی
گاهی اشتباه می کردم...من کدومم تو کدومی
با تو زندگی می کردم...قفسِ تَنگ و سیاهو
عشق تو از خاطرم برد...عشقِ پَر زدن تا ماهو
اما یک روز بادِ وحشی...رویاهامو با خودش برد
قفس افتاد و شکست و...آینه افتاد و ترَک خورد
تازه فهمیدم دروغ بود...دنیایی که ساخته بودم
دردم از اینه که عمری...خودمو نشناخته بودم
تو تو آسمونا بودی...با پرنده های آزاد
منِ تن خسته رو حتی...یه دفعه یادت نیفتاد
دانلود
"شایان جعفر نژاد"