سه شنبه 89 فروردین 10 , ساعت 11:26 صبح
نازنینم
ای زیباترین نوای هستی !
ای عاشقانه ترین می مستی....
در میان حصار غربت، یاد تو خلوت لحظه هایم شده.
نیلوفر های نگاهت در چهار چوب قاب چشمانم پیچیده
و زمزمه یخاطراتت را عطر نفسهایم ساخته
و رویای دیدار تو سیمرغ افکارم رادر آسمان خیالت به پرواز در آورده
تا شاید روزی در میان مژگانت لانه کند .
آری از میان هزاران نیاز بی غرض حس خواستنت
در گلویم بغض کرده
پس بگذار عاشقانه خواستنت را فریاد زنم تا فریادم در کمر کش کوهاو وسعت دره ها طنین انداز شودو حس ظریف پروانه ها و لطافت گلها را با خود همصدا کنم
تا شاید سوز خواستنم گوش سنگین زمان را به درد آورد
و تا ابد با حسی جاودانه سرود خواستنت را فریاد زند
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]