داد از این دست زمونه
چرا دوری منو تو ؟
چرا این قسمتمونه؟
آسمون تو زلاله
پر عطر یاسو و لاله
یه بارم به من نگا کن
نگو دیدنت محاله
اگه نیستی اگه دوری
تو یه خورشید پر نوری
تموم دردات ماله من
سهم من فقط صبوری
توی این شعر غم انگیز
میگم از غربت پاییز
فاصله حکم یه مرگه
اشکای من شده آویز
خداحافظ , حرف آخر
باشه تا لحظه ی دیدار
شب تا صبح با دل خسته
می مونم واسه تو بیدار
اگه نیستی اگه دوری
تو یه خورشید پر نوری
تموم دردات ماله من
سهم من فقط صبوری