درغروبی تلخ و غمناک
وقتی که ستاره مرده
وقتی که آفتٍ و حشی
میوه ی امید و خورده
آسمون با دست نمناک
توی طرحٍ ٍ خیس ٍ چشمام
نقاشی می کنه ابر و
زیر ٍ آوار ٍ نفس هام
می زنه بارون به قلبٍ
تن ٍ لحظه های غمگین
خشکی ی دقیقه ها مو
می کنه آبی و رنگین
غرق ٍ موج ٍ سردٍ غمهام
یخ زده امید تو دستام
منو از ماتم رها کن
منی که افتاده از پام
از ستاره تا ستاره
گریه کردم گریه کردم
از سپیده تا سیاهی
دنبال عشقت می گردم
منو دریاب منو دریاب
من خسته از غم و خواب
من خسته از حضور
این همه تکرار مهتاب
منو دریاب منو دریاب
از حصار گنگ مرداب
خیلی دلتنگم برای
روشن ٍ ظهور ٍ آفتاب
تو چشام اشک بلوره
نقشی از گریه ی دوره
خیلی وقتی که ترانه
زیر خاک تنگ گوره
ای تو آخرین امیده
مردم و عاشق و دل پاک
ای گل ستاره سوخته
روی خشت خشک این خاک
ای تو سد محکم من
تو هجوم باد و سیلاب
کمکم کن کمکم کن
منو دریاب منو دریاب