سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
شنبه 89 فروردین 14 , ساعت 12:22 صبح

تورا زین پیش دلواپس نمی دیدم

ویا شاید تو را عمری نفهمیدم

نگاهی کو؟ خیالم را بیاشوبد

که من در پیله های وهم پوسیدم

سلامت از ازل بوی غزل میداد

چرا راز سلامت را نفهمیدم

تو مجنون گشتی و در باد می رفتی

و من شب تا سحر چون بید لرزیدم

خبر آمد:که مَردی از نفس افتاد

چرا آن لحظه نامش را نپرسیدم

دلم لرزید و چشمانم سیاهی رفت

وحتی پیش پایم را نمی دیدم

کلامت روزگاری«بشنو از نی...» بود

چه شبهایی که با یاد تو نالیدم

یقین دارم مرا ای دوست می بخشی

اگر عمری نگاهت را نفهمیدم

 

عبدالحسین رحمتی



لیست کل یادداشت های این وبلاگ