دوشنبه 89 فروردین 16 , ساعت 10:31 عصر
در این تنهایی تاریک و تنهای خدا مانند
دلم تنگ است
بیا ای روشن ، ای روشن تر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها
دلم تنگ است
بیا بنگر؛ چه غمگین و غریبانه در این ایوان سر پوشیده؛
وین تالاب مالامال دلی خوش کرده ام
با این پرستوها و ماهی ها و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
شب افتاده است و... من تنها و تاریکم
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]