نمی توان در واژه ها گنجاند،احساس من را به تو،احساس من به تو،نیرومندترین احساسی است که تا کنون داشته ام،با این حال هنگامی که می خواهم آن رابه تو بگویم،یا حتی آن را برایت بنویسم،واژه ای را نمی یابم که حتی بتواند،احساس نزدیک به ژرفای احساس مرا بیان کند. وگرچه نمی توان،جوهر چنین احساس شگفت انگیزی را بیان کرد،می توانم بگویم در کنار تو چه احساسی دارم،آن گاه که در کنار توام،گویی پرنده ای هستم که آزاد در آسمان صاف آبی رنگ بال می گشاید،آن گاه که در کنار توام،گویی گلی هستم که شاداب گلبرگ هایش را می گشاید،آن گاه که در کنار توام،گویی موجی هستم در اقیانوس که توفنده بر ساحل می کوبد. آنگاه که کنار توام ،گویی رنگین کمانی هستم در پس طوفان،که سربلند رنگهایم را نمایان می سازم،آن گاه که در کنار توام،گویی غرق در زیبایی ها گشته ام و این تنها بخش کوچکی است از احساس شگفت انگیز که در کنار تو دارم،شاید واژه عشق را از آن رو ساخته اند تا ژرفا و شکوه احساس من به تو را بیان کند و انگار که این توان را ندارد. ولی بدان خاطر که عشق کماکان بهترین واژه هاست.بگذار هزار بار بگویم :
بیش از" عشق "عاشق تو هستم.