شنبه 89 اردیبهشت 25 , ساعت 11:30 عصر
یاد من باش ،اگه خوابی اگه بیدار ،یاد من باش
به همین بهانه یک شب ،حتی یک بار ، یاد من باش
یاد من باش اگه دنیا با تو مهربون نمی شه
مث عکسای من و تو زندگی جوون نمی شه
یاد من باش اگه سنگم ،اگه خاکم ،اگه رودم
برا تو خاطره گفتم واسه تو خاطره بودم
اگه بارون و بیابون منو گم کرده تو چشماش
گاهی وقتا مهربون شو ،گاهی وقتا یاد من باش
ساده بود اما برا من که یه دلشکسته بودم
مث طوفان روز رفتن کوله بار و بسته بودم
یه روز از تو جون گرفتم ،یه روز از تو دل بریدم
از همه دنیا گذشتم ،به همه دنیا رسیدم
ساده بود اما تو جاده دست و پامو جا گذاشتم
شب دل بریدن از خود ، همه رو ، تنها گذاشتم
دریا دلواپس من شد ،منو دید به گریه افتاد
منو بشناس اگه بارون ،ردپامو برده از یاد
اگه بارون و بیابون منو گم کرده تو چشماش
گاهی وقتا مهربون شو ،گاهی وقتا یاد من باش
عبدالجبار کاکایی
به همین بهانه یک شب ،حتی یک بار ، یاد من باش
یاد من باش اگه دنیا با تو مهربون نمی شه
مث عکسای من و تو زندگی جوون نمی شه
یاد من باش اگه سنگم ،اگه خاکم ،اگه رودم
برا تو خاطره گفتم واسه تو خاطره بودم
اگه بارون و بیابون منو گم کرده تو چشماش
گاهی وقتا مهربون شو ،گاهی وقتا یاد من باش
ساده بود اما برا من که یه دلشکسته بودم
مث طوفان روز رفتن کوله بار و بسته بودم
یه روز از تو جون گرفتم ،یه روز از تو دل بریدم
از همه دنیا گذشتم ،به همه دنیا رسیدم
ساده بود اما تو جاده دست و پامو جا گذاشتم
شب دل بریدن از خود ، همه رو ، تنها گذاشتم
دریا دلواپس من شد ،منو دید به گریه افتاد
منو بشناس اگه بارون ،ردپامو برده از یاد
اگه بارون و بیابون منو گم کرده تو چشماش
گاهی وقتا مهربون شو ،گاهی وقتا یاد من باش
عبدالجبار کاکایی
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]