سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 , ساعت 10:59 صبح

چیزی شدن....در قله ایستادن...هیچ شدن...

همیشه آنچه که زیباست پیوند آسمان و زمین است...نمیتوان مرزی برای جدایی این دو قایل بود...زمین خاک است و مظهر هیچ شدن...خاک شدن...و آسمان نمایانگر قله ایست که شابد خیلی از ما بر فرازش هستیم یا در اندیشه آنیم که باشیم.

ولی هنگامی میتوان دستها را گشود و پرواز کرد که زمین را تجربه کرده باشی.خاک شدن را..اما نه چیزی شدن را که به هیچ کاری نمیاید.چون همیشه باید دانست که ذره ای و هرکجا که باشی هیچ چیز نیستی.

آنچه هنوز تلخترین پوزخند مرا برمیانگیزد {چیزی شدن}است درست از زمان مدرسه از دیدگاه آنها...معلمهایمان...پدران و مادرانمان...آنها میخواهند ما را در قالب فلزی خود جای بدهند.آنها با اعدادشان به ما حمله میکنند .

آنها با صفر مطلقشان به جنگ عمیقترین و جاذبترین رویاها میایند و ما خردکنندگان زیباییها خواهیم بود.

تو میتوانی هیچ چیز نباشی اما وقتی در اندیشه دیگرانی اولین قدم را برای آسمان برداشته ای..کما اینکه خیلی از آدمیان خیلی چیزها شدند و از هیچ بودن دیگران لذت میبرند و خودخواهانه مسیر زندگیشان پیش میرود.

در هر جا و هرچیزی که هستی اگر نگاهت به پایین باشد و سفرت به بالا و از چیزی شدن و ...به دور باشی آنوقت است که اوج بزرگترین احساس را در تو میپروراند و آن حس خوب آرامش و تصویر خوبیهاست



لیست کل یادداشت های این وبلاگ