یکشنبه 89 خرداد 9 , ساعت 12:30 عصر
نـه از آشـنایـان وفـا دیـده ام
نـه در بـاده نـوشـان صـفا دیـده ام
ز ،نـامـردمـی هـــــا نـرنـجـد دلـــم
کـه از چـشـم خـود هـم خـطا دیـده ام
بـه خـاکـسـتـر دل نـگـیـرد شـرار
مـن از بـرق چـشـمی بـلـا دیده ام
وفـای تـو را نـازم ای اشـک غـم
کـه در دیـده عـمـری تـورا دیـده ام
طـبیـبا مـکـن مـنع ام از جـام مــی
کـه درد درون را دوا دیــــده ام
حـریـم خـدا شـد چـه شـبهـا دلـم
که خـود را ز عـالـم جـدا دیـده ام
از آن رو نـریـزد سـرشـکـم ز چـشم
کـه در قـطـره هـایــش خــدا دیـده ام
بــرو صـاف شـو تـا خـدابـیـن شـوی
بـبـیـن مــن خــدا را کجـا دیــده ام
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]