شنبه 89 آبان 8 , ساعت 3:49 عصر
عمری که هر نفس بی غم نمی گذره
دلگیر و خسته ام بی روح ساکتم
نبضم نمی زنه پلکم نمی پره
می دونم امشبم از خواب می پرم
از گریه تا سحر خوابم نمی بره
این زنده موندنه یا بازنده موندنه
آهای زندگی..! مرگ از تو بهتره
اون روبرو داره پرواز می کنه
می بینمش هنوز از پشت پنجره
هی دست تکون می دم هی داد می زنم
اون سنگدل ولی هم کوره هم کره
حتی اگه من از این عشق بگذرم
قلب شکستم از حقش نمی گذره
دوران گیجی و سرگیجگیت گذشت
محکم بشین دلم این دور آخره
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]