پنج شنبه 89 بهمن 7 , ساعت 9:48 صبح
تویی که عشق منی،منم که یار تو ام
تویی که هرچه کنی ،به اختیار تو ام
جدایی تو مرا ز پا فکنده،بیا
که در طریق وفا به انتظار تو ام
شب است و شمع و شراب?صُراحی می ناب
کسی ندیده به خواب که در کنار تو ام
غمت اشاره کند ، خیال چاره کند
فلک نظاره کند که من شکار تو ام
تو غنچه ی چمنی ، صفای باغ منی
دلم چه می شکنی ، اگرچه خار تو ام
جدایی تو مرا ز پا فکنده ، بیا
که در طریق وفا به انتظار تو ام
خوشا به حال دلم که یار من تو شوی
حدیث عشق مرا به گوش دل شنوی
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]