بیا به خودت یک قول بده
بیا و بگو ...
هرکس که پایِ رفتن داشت
بگذاری برود
هرکس که کلامش
کلامت را برید
از زندگیت ببری قدمهایش را
هرکس خنده هایِ بی وقفه ات
گریه هایِ بی موقع ات را نفهمید
نخواهی دیگر
صدایش را _ نگاهش را
بیا و قول بده
آنقدر خالی شود اطرافت از
آدمهایی که هیچ هم قرار نیست
برایِ لحظه هایت باشند
چون نمی خواهند که باشند
می دانی ...؟
گاهی هیچ نیاز نیست کسی
با کلام بگوید که نمی خواهدت
همینکه تردید به جانت انداخت
یعنی نباید باشد
به همین سادگی
بیا و قول بده آنقدر لبخند کنار بگذاری
تا وقتی او که باید می آمد؛
آمــــــــد
از سرِ بی حوصلگی
پس نزنی
دل نشکنی
بــــیا به خودت قول بده ... !
"عادل دانتیسم"
پ ن :
- بیا و قول بده آنقدر لبخند کنار بگذاری
تا وقتی او که باید می آمد؛
آمــــــــد
از سرِ بی حوصلگی
پس نزنی
دل نشکنی
بــــیا به خودت قول بده ... !
- شاید به مناسبت 7 مرداد 88 و نامهربانی ها و امیدی که از دلم بیرون نرفت ...