یکشنبه 87 خرداد 12 , ساعت 12:41 عصر
قلمدان 8 میلیون دلاری 14
گربه‌ای که رئیس ایستگاه قطار شد 31
خیانت پسرخاله 212
کلاهبرداری در سایه ستاد انتخاباتی یک حزب سیاسی 9
محاکمه نقاش قاتل 22
خواستگار خوش‌تیپ پرید 65
تقاضای بخشش دارم 19
اعدام معلول ذهنی 130
کشف اجساد متلاشی شده 5 عضو یک خانواده ترک 95
قتل 7پلیس 20
گرازها دزد را گرفتند 12
کرمان لرزید 25
متهمان منکر ارتکاب قتل شدند 11
قاتل فراری در قرار صوری به دام افتاد 24
6 شیر باغ وحش نگهبان خود را خوردند 59
قاتل یک کشاورز پس از 4 سال فرار دستگیر شد 13
دستور بازداشت برای متهم پرونده فوت مشکوک یک زن 24
چین خواستار اعزام نیروهای ارتش ژاپن به مناطق زلزله زده شد 7
وقوع زمین لرزه در ترکیه 10
تلاش امدادگران و ارتش برای مبارزه با موج دوم فاجعه پس از زلزله چین 9
شلیک مرگبار در باغ عمو 27
شکایت تازه در پرونده کلاهبردار زن 26
جایزه‌های پیامکی برای کلاهبرداری میلیونی 19
ادعاهای عجیب در پرونده یک خانه فساد 251
قتل نوزاد با پودر نظافت 129
گربه‌ای که رئیس ایستگاه قطار شد 31 خیانت پسرخاله 212 کلاهبرداری در سایه ستاد انتخاباتی یک حزب سیاسی 9 محاکمه نقاش قاتل 22 خواستگار خوش‌تیپ پرید 65 تقاضای بخشش دارم 19 اعدام معلول ذهنی 130 کشف اجساد متلاشی شده 5 عضو یک خانواده ترک 95 قتل 7پلیس 20 گرازها دزد را گرفتند 12 کرمان لرزید 25 متهمان منکر ارتکاب قتل شدند 11 قاتل فراری در قرار صوری به دام افتاد 24 6 شیر باغ وحش نگهبان خود را خوردند 59 قاتل یک کشاورز پس از 4 سال فرار دستگیر شد 13 دستور بازداشت برای متهم پرونده فوت مشکوک یک زن 24 چین خواستار اعزام نیروهای ارتش ژاپن به مناطق زلزله زده شد 7 وقوع زمین لرزه در ترکیه 10 تلاش امدادگران و ارتش برای مبارزه با موج دوم فاجعه پس از زلزله چین 9 شلیک مرگبار در باغ عمو 27 شکایت تازه در پرونده کلاهبردار زن 26 جایزه‌های پیامکی برای کلاهبرداری میلیونی 19 ادعاهای عجیب در پرونده یک خانه فساد 251 قتل نوزاد با پودر نظافت 129
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]
|
بانوی مهتاب اینجا من هستم؛ ، سکوتی شکسته و درهم بخاطر هر روز ندیدن تو اینجا من هستم ؛ تهی از زندگی و درگیرباروزمر‌گی ، خالی‌تر از همیشه؛ با کلافی درهم و پیچ در پیچ. معنی سکوتم را با چشمانم برایت بارها فرستاده‌ام اینجا من هستم با آوازی که هرگز نشنیدی من هستم و سازی مبهم اینجا من مانده‌ا م تنها در پس اندوه صدای کهنه سازم.من هستم و گلی پرپر شده از عشقی کور من هستم و یکرنگی شکسته‌ام.اینجا در شهری دور من مانده‌ام به انتظار هر لحظه که میآیی،در شهری خاک گرفته و غروبی تنگ،که سینه‌ام را هر آن می‌درد اینجا من مانده‌ام و سرمایی که استخوانم را داغان کرده است من هستم و سیمایی شکسته‌تر از همیشه اینجا من هستم و خیال همیشگی چشمان تو، حتی کلمات هم دگر از نوشتن دردهایم عاجزند..... |