سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
سه شنبه 87 خرداد 21 , ساعت 9:8 صبح

طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف      گر بکشم زهی طرب و بکشد زهی شرف

 

طرف کرم ز کس نبست این دل پر امید من          گر چه سخن همی برد قصه من به هر طرف

 

از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد         وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف

 

من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک       مغبچه ای ز هر طرف می زندم به چنگ و دف

 

ابروی دوست کی شود دستکش خیال من         کس نزده است از این کمان تیر مراد بر هدف

حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق

بدرقه ی رهت شود همت شحنه ی نجف
 

 

 

تصنیفی بسیار زیبا از کنسرت گروه عارف به رهبری استاد پرویز مشکاتیان و آواز مرحوم ایرج بسطامی:

 

Download

 

************ ********* ***

 

وضعیت اجتماعی تنبک نوازان

 

وضعیت اجتماعی تنبک نوازان درگذشته:
در سالیان پیش هنر نواختن تنبک به شکل تکنوازی نگریسته نمیشده است. توضیح آنکه خوانندگان دو گونه بودند، یکی آوازخوانان که بر پایه ردیف موسیقی اصیل خوانندگی میکردند و دیگری تصنیف خوانها که تصنیف ها (ترکیب های ریتمیک موسیقی آوازی) را اجرا میکردند. در ضمن بودند افرادی که سرآمد هر دو (تصنیف و آواز) محسوب میشدند، مثال بارز آن استاد عبدالله دوامی است. همچنین بیشتر تصنیف خوانها ضربگیر (تنبکنواز) نیز به حساب می آمدند که هنوز آنگونه که باید به آنها اهمیت داده نمیشود.

 

 

استاد حسین تهرانی

گرچه گهگاهی به تکنوازی آنها گوش فرا داده شده و میشود اما با چسباندن برچسب همراهی کننده به ایشان و از جمله شهروندان درجه دوم جهان موسیقی قلمداد میگردند. این بی اعتباری نسبت به تنبک نوازان – که در واقع کار آنها کم ارزش تر از خوانندگان و نوازندگان دیگر سازها نیست- بدبختانه از طریق بعضی هنرمندان موسیقی بیشتر دامن زده میشود؛ چه به عقیده آنان تنبک قادر نیست تا حالت های گوناگون روحی را بیان کند. مشکل اصلی را باید در انتزاعی بودن تنبک دانست.

تا اوایل این سده اساسا" تنبک به همراهی کننده ترکیبهای ریتمیک مانند تصنیف و رنگ بکار میرفت. با آمدن استادانی همچون درویش خان دیگر ترکیبهایی مانند پیش درآمد و چهارمضراب گسترش یافت.

گرچه این پیشرفتی در موسیقی ایرانی محسوب میشد، ولی به پیشرفت خود تنبک کمک شایانی ننمود. بنابراین لازم بود تا تنبک از زیر یوغ تصنیف خوانها آزاد شده و به دست نوازندگان حرفه ای تری سپرده شود تا به عنوان سازی تخصصی در نظر آید که به نظر اکثر پژوهشگران این مهم توسط روانشاد استاد حسین تهرانی (1291-1352) انجام گردید.

نواختن دور اصلی ریتم جهت پایه نگهداری موسیقی آوازی و سازی وظیفه اصلی تنبک نوازان بود. چیزی شبیه به مترونم! آنها همراهی کننده محسوب شده و بایستی در پایین مجلس می نشستند. حتی در این حالت در صورت اشتباه از طرف سایر اهل موسیقی مورد غضب آنها واقع میشدند، ولی تنبک نوازان نمیتوانستند به آسانی از آنان انتقاد کنند، زیرا ترس از دست دادن شغل خود را داشتند و فقط خود آنها بودند که می دانستند تا چه اندازه فداکاری و صبر لازم است تا کسی بتواند این همه دشواری را بر خود هموار سازد. درد دانستن این موضوع اجازه نداشتن برای بیان آن گاهی آنان را نا امید میکرد ولی خوشبختانه کینه این برخوردهای منفی باعث نشد تا از بهبودی بخشیدن به این ساز دست بردارند و تا اندازه ای هم موفق گشتند.

مختصری درباره تکامل تنبک:
در درون ایران دگرگونی های اجتماعی تاثیر بسزایی روی موسیقی و موسیقیدانان گذاشت. گرچه این تاثیر پریشانی هایی را نیز به دنبال داشت(ساخته شدن تصنیفهای اجتماعی-وطنی بوسیله شادروان عارف قزوینی نمونه ای از آن است)

حمایت کنندگان پیشین موسیقی یعنی شاهان و شاهزادگان جای خود را به تاجران و تا حدودی موسسه های دولتی دادند. پیش از این موسیقی در سالن های کوچک برای اشراف به اصطلاح بافرهنگ اجرا میشد که به خیال خود برای درک موسیقی اصیل تربیت شده بودند، اما کم کم از خوانندگان و نوازندگان انتظار رفت تا در سالنها ی بزرگتر برای شنوندگان عادی با سلیقه های گوناگون نیز، موسیقی اجرا نمایند. مثال بارز چنین اجراهایی، کنسرت نادره بانو قمرالملوک وزیری با هنرمندان بزرگی چون حاج علی اکبرخان شهنازی و مرتضی نی داوود میباشد.

وضعیت اجتماعی نا مطلوب تنبک نوازان و دگرگونی های اجتماعی اخیر باعث گردید تا تنبک نوازان نیز به ایجاد تحول در نوازندگی تنبک بپردازند. تنبک نوازان برجسته ای چون استاد تهرانی به دلیل عشق و علاقه وافرشان به این ساز تلاش کردند تا به آن اعتبار بخشند.

کم کم تنبک و تنبک نواز جای خود را در میان دیگر سازها و نوازندگان آنها باز نمود. سپس با آمدن دیگر نوازندگان زبر دستی همانند مرحوم ناصر فرهنگفر( 1326-1376) تنبک وارد پهنه نوینی از پیشرفت گردید. درخشانی صدای انگشتان، استقامت و سرعت بالای این نوازندگان، تنبک را به نقطه خوبی از تکامل رساند*

البته این پیشرفت با همه دستاوردهایش ویژگی مهمی را از هنر تنبک نوازی ربود و آن "دوری نواز"** بر اساس ادوار ایقاعی است. ***

وضعیت اجتماعی تنبک نوازان در حال حاضر:
کوشش نوازندگانی همچون استاد تهرانی و استاد فرهنگفر باعث شد تا تنبک سهم بیشتری در موسیقی سازی داشته باشد.

تنبک نوازان امروز که ادامه دهنده راه نسل گذشته هستند از درخشانی و زبردستی و سرعت بسیار بالایی برخوردارند ولی در اینجا پرسشی پیش می آید که با همه این پیشرفتهاچه تحولی در وضعیت اجتماعی تنبک نوازان بوجود آمده است؟ شاید تنبک نوازان نسبت به گذشته محبوبیت بیشتری داشته باشند؛ ولی با این همه در همان شان و منزلت پیشین خود قرار دارند. شغل اصلی آنان این است که برای نوازنده اصلی صحنه آرایی کنند و به کار او آب و رنگ بیشتری ببخشند. پس در حقیقت باید گفت وضعیت اجتماعی آنان تغییری نکرده بلکه فقط نمایششان روی صحنه فرق نموده است

.

چه باید کرد؟
به عقیده ما تنبک نوازان باید با رو آوردن به تکنوازی، ارزش واقعی ساز را به جامعه نشان دهند. البته مقصود این نیست که همنوازی هنری بی اعتبار است. چه اگر تلاش همنوازان نبود تنبک هرگز به چنین درجه ای از پیشرفت نمیرسید. در پایان تصریح میکنیم که ترویج تکنوازی تنبک کاری ساده ای نبوده و به تلاشی سخت و سالها ریاضت نیازمند میباشد.

*تنبک سازان نیز با ایجاد تحول در ساختمان تنبک به پیشرفت این ساز کمک کرده اند

مانند ساخت تنبکهای کوکی توسط استاد قنبری مهر.
**نوازندگی بر اساس ادوار ایقاعی را دوری نوازی میگویند.
***ایقاع عبارت است از مجموعه ضربات با زمانهای محدود و نسبت های مشخص که برای آنها دورهایی با زمان های برابر در نظر گرفته میشود
در گذشته تنبک نوازان با داشتن وضعیت اجتماعی نامطلوب عنوان موسیقی دانان سطح پایین را بر خود حمل میکردند.

 آنها مجبور بودند تا حقارت و اهانت و کم بهایی دیگران را به جان بخرند که متاسفانه هنوز به قوت خود باقی است .

 

بر گرفته از گفتگوی هارمونیک

 

 

 

البته باید اشاره کنم که اخیرا پیشرفت هایی در این زمینه صورت گرفته است

 

که به عنوان یک نمونه می توان به اثری به نام "رقص در بی زمانی" اشاره کرد

 

که در این اثر امیر عباس پوستکار به تکنوازی تنبک و سازهای کوبه ای دیگر به شیوه ای نو پرداخته است

 

************ ********* **

 

در اینجا مجموعه ای بی نظیر از تصانیف بانو مرضیه را با نام سنگ خارا می توانید دریافت کنید:

 

 

دریافت یکجا:

 

Download

 

دریافت قطعه به قطعه:

 

TRACK01

 

TRACK02

 

TRACK03

 

TRACK04

 

TRACK05

 

TRACK06

 

TRACK07

 

TRACK08

 

TRACK09

 

البته توصیه می کنم این کار رو آقایون گوش نکنند چون ممکنه برن توی جهنم !!!!!

خانم هایی که فکر میکنند شنیدن صدای زن برای مرد حرام هست این آثار رو گوش کنند

اگر نظرشون راجع به این موضوع تغییر کرد به ما هم خبر بدن تا ما هم گوش کنیم

از شوخی که بگذریم باید بگم که سخت میشه گفت که  کدام یک از قطعه های این اثر زیبا تر هستند

 

اما من به شخصه قطعه های 1، 6 و 9 رو خیلی دوست دارم

 

************ ********

 

 

درباره پیش فروش بلیت های کنسرت شجریان و سرگردانی های مردم

 

 

چرا چنین شد

 

 

 

سیدابوالحسن مختاباد

خبر این بود؛ باز هم تهیه بلیت از طریق اینترنت برای مشتاقان صدای استاد شجریان درد سر آفرین شد و کثیری از علاقه مندان و متقاضیان بلیت، ساعت ها سرگردان بانک و سایت شدند.

اول؛ می توان در یک واکنش لحظه یی، مقصر را طراحان سایت استاد و برنامه ریزان کنسرت لقب داد و خیال خود را راحت کرد، اما این تمام ماجرا نیست و مقصر شناختن آنان پاک کردن صورت مساله و دیدن معلول هاست. چرا که دست اندرکاران سایت آقای شجریان و بانک، علاقه مندند در کمترین زمان ممکن بیشترین فروش بلیت را داشته باشند و البته در این مسیر سود افزون تری را هم کسب خواهند کرد و رضایت مشتریان هم در چنین نوع رفتاری فراهم خواهد شد. اما مشکل این است که بسترهای چنین کاری از سوی دولت فراهم نشده است و به رغم سرمایه های فراوانی که در کشور وجود دارد، دولت و وزارت مخابرات همچنان میزان سرعت و فضای اینترنتی را به مردم و نهادهای حقوقی و حقیقی می بخشند که به لحاظ فنی کشوری باامکانات و سرمایه های فراوان چون ایران را همسنگ کشورهایی چون افغانستان و... می کند. چنین خساست و بخل و بی اعتمادی دولت به مردمش، در نهایت به این می انجامد که سر چنین ماجراهایی که شهروندان می خواهند اندک اوقات فراغتی هم داشته باشند، تن و جان و روان خود را بفرسایند و از هفت خوانی بگذرند تا بتوانند بلیتی ابتیاع کنند.

دوم؛ لایه دوم ماجرا که علت اصلی هجوم و تقاضای شگفت انگیز به کنسرت استاد شجریان در آن نهفته، البته عمیق تراست و ریشه های پیچیده تری دارد که بخشی از آن برمی گردد به نوع نگاه به هنر و به خصوص موسیقی از سوی دولت و نهاد حکومت(در تمامی دوره های آن) و بخشی دیگر بازمی گردد به بلاتکلیفی رسانه ملی درباره موسیقی. اینکه موسیقی ارائه شده از سوی استاد شجریان همان موسیقی است که دست اندرکاران نظام جمهوری اسلامی از آن به عنوان موسیقی فاخر یاد می کنند، تقریباً امری بدیهی است. (نگارنده به اختلاف نظر شخصی آقای شجریان با دولت و اینکه هیچ علاقه یی به هنرمند دولتی بودن و رسمی شدن ندارد کاری ندارد، بلکه نوع موسیقی ارائه شده از سوی ایشان را مورد توجه قرار می دهد که با گفتمان رسمی جمهوری اسلامی در تلائم و ملاطفت تام و تمام قرار دارد).

    در چنین بستری انتظار طبیعی این است که نظام برای تبلیغ این نوع موسیقی و مقابله با موسیقی غربی همان انرژی و توانی را صرف کند که مثلاً برای ساختن یک جاده یا سد یا رساندن گاز به دورترین نقطه کشور صرف می کند. اگر نظام پذیرفته است که امکانات را باید به یک شکل در سرتاسر کشور توزیع کرد، آیا امکانات فرهنگی و هنری جزء نیازهای مردم نیست؟ و نباید همانند دیگر امکانات اقتصادی و سیاسی توزیعی عادلانه یابند؟یادم نمی رود دو سال قبل که مردم زادگاهم ( روستای امره در شهر ساری) به نصب یک دستگاه زباله سوز در جنگل نزدیک روستا معترض شدند، نگارنده برای پیگیری ماجرا با آقای توکلی ( نماینده مردم در مجلس) تماس گرفتم و از ایشان پرسیدم چرا دولت(در اینجا استانداری) به اعتراض مردم توجه نمی کند که ایشان پاسخی به این مضمون دادند که نصب این زباله سوز حکم همان راه و جاده کشیدن را دارد و نیاز آن منطقه(برای دفع زباله های شهر ساری) است و لذا مردم یک روستا نباید مقاومت کنند.حال همین سوال را از آقای توکلی می توان پرسید که چرا در همان شهر ساری وقتی هنرمندی چون مختاباد (عبدالحسین) با مجوز رسمی دولت خواستار اجرای موسیقی شد، برخی محافل و نهادهای مخالف از برگزاری کنسرتش جلوگیری کردند.

 آیا ایشان و دولت محترم و... از خود پرسیده اند چرا هنرمندان دیگری چون آقای شجریان، لطفی، علیزاده و ناظری و دیگران... که خواستاران فراوانی در شهرستان ها دارند، کمتر رغبتی به دادن کنسرت در خارج از تهران دارند؟ آیا می دانند برخی از سرمایه گذاران این گونه کنسرت ها به دلیل عدم حمایت و ایستادگی دولت، در برابر رفتارهای غیر قانونی مخالفان، در آخرین لحظات کنسرتشان لغو شد و خود به پرداخت تعهدات سنگینی ملزم شدند(بدون هیچ درآمدی)،برخی به زندان افتادند و در نهایت مردم و شهروندان بخت برگشته محروم از دیدن یک تفریح سالم و هنرمندان شاخص این مرز و بوم دست از پا درازتر مجبور به بازگشت شدند؟ آقای توکلی و دیگر نمایندگان مردم و وزارت ارشاد می دانند که یک شب اجرای آقای شجریان و گروهش در یک ورزشگاه 3 تا 5 هزار نفری در گوشه یی از خاک این کشور، صرفه اقتصادی و روانی افزون تر از دادن 5 شب کنسرت در یک کشور خارجی دارد؟

 این گونه، تقاضاهای شهرستانی ها از کنسرت های بزرگانی چون شجریان در همان منطقه پاسخ می یابد و بازار به تعادلی می رسد و سبب می شود چنین هجوم هایی را برای خرید اینترنتی بلیت ها شاهد نباشیم.به گمان نگارنده مظلومیت فرهنگی، به خصوص در حوزه موسیقی، بیش از آنکه به بودجه و امکانات وابسته باشد، به عدم حمایت قانونی و بی اقتداری دولت، دخالت برخی نهادهای فشار فراقانونی و برخی مقررات دست و پاگیر مرتبط است.

در سوی دیگر صدا و سیما قرار دارد که بعد30 سال از گذشت انقلاب و با وقوف به فتوای تاریخی حضرت امام(ره) در حلیت موسیقی، هنوز تکلیفش را با موسیقی مشخص نکرده است. برای همین است که وقتی خواننده یی از آن سوی آب ها به دبی می آید و کنسرتی برگزار می کند، هزاران نفر از داخل کشور بلیت هواپیما و کنسرت را می گیرند و به دیدن کنسرت می روند. می دانید چرا؟ چون شبکه های ماهواره یی در تبلیغ و رسانه یی کردن هنرمندانی از این دست کم مایه نمی گذارند، اما صدا و سیمای خودمان حتی از بردن نام بزرگان موسیقی ما هم عاجز است. مگر کنسرتی که بلیت های آن در طرفه العینی به فروش می رسد چه کم از مسابقه فوتبالی دارد که هر هفته پخش مستقیم تلویزیونی دارد؟ اگر از بعد رسانه یی نگاه کنیم هم آن شمولیت و تاثیرگذاری دارد و هم این. پس هم فوتبال باید پخش شود و هم کنسرت موسیقی.تمامی این عوامل دست به دست هم می دهند تا بازار تقاضا به شدیدترین درجه خود برسد و در نهایت فروش بلیت آقای شجریان با چنین هجمه و تقاضای شگفت انگیزی روبه رو شود.به نظر شما اگر اقتدار و حمایت دولت از برگزاری کنسرت در شهرستان ها، نمایش کنسرت از شبکه های رسمی و حمایت صدا و سیما به علاوه توسعه منطقی شبکه اینترنتی فراهم بود، شهروندان دچار چنین عذاب و المی می شدند؟

برگرفته از روزنامه ی اعتماد

 

به  مطلب طنز وبلاگ همایون شجریان در این باره توجه کنید.

 

************ ********* **

 

قطعه ای از آلبوم جدید کاروان صبا شامل سه تار نوازی بسیار زیبای مسعود شعاری:

 

 

دو ضربی بیات ترک

 

************ ********* *******

زیبد که ز درگاهت نومید نگردد باز

آنکس که به امیدی بر خاک درت افتد

این هم برگ سبزی بود تحفه ی درویش

 

حق نگهدار شما



لیست کل یادداشت های این وبلاگ