یکشنبه 88 مهر 5 , ساعت 4:33 عصر
کویر تشنه ی باران است
من تشنه خوبی
به من محبت کن!
که ابر رحمت اگر در کویر می بارید
به جای خار بیابان
بنفشه می روئید
وبوی پونه ی وحشی به دشت بر می خاست
چرا هراس؟
چرا شک؟
بیا که من بی تو
درخت خشک کویرم که برگ وبارم نیست
امید بارش باران نوبهارم نیست...
مرحوم دکترحمید مصدق
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]