پنج شنبه 88 بهمن 15 , ساعت 11:24 صبح
خلاف آنچه که بودم - غریبه بودی تو
به طعم هر چه سرودم - غریبه بودی تو
تقابل من و توست این غروب نارنجی
به زخم های کبودم - غریبه بودی تو
چو سیب سرخ درشتی که از درخت افتاد
به عمق بستر رودم - غریبه بودی تو
هزار وسوسه باریده بود و من هر بار
که بوسه از تو ربودم - غریبه بودی تو
شدی مخاطب هر شعر عاشقانه ی من
ولی به گفت و شنودم - غریبه بودی تو
اگرچه در شب و شعرم ستاره گشتی ، باز
تمام ِ بود و نبودم! - غریبه بودی تو
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]