سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
یکشنبه 88 اسفند 9 , ساعت 11:58 صبح

خودم - دلم

 

بلند می شوم از زیر سایه های خودم

و راه می روم از روی دست و پای خودم



دوباره جای مرا سایه پر نخواهد کرد

که می نَهم گل خورشید را به جای خودم



گریـز می زنم این بار بر خلاف همه

از ابتدای خدا تا به انتهای خودم



و ریشه می زنم از آسمان به سمت زمین

و سبز می شوم این بار در فـضای خودم . . .

 

امشب دوباره غرق صدا می شود دلم 

از ساحل سکوت جدا می شود دلم



خواب از سرم پریده و در آرزوی ماه 

با چشم خیس سر به هوا می شود دلم



حس می کنم در سفری دور و ناشناس 

چیزی شبیه قطب نما می شود دلم



با اولین تلنگر باران ، بدون چتر 

در کوچه های شهر رها می شود دلم



وقتی نسیم باغ سپیدارها وزید 

آهسته مثل پنجره وا می شود دلم



افسوس با تهاجم بی رحم آفتاب 

در گرگ و میش صبح ، فدا می شود دلم


لیست کل یادداشت های این وبلاگ