سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
شنبه 88 اسفند 22 , ساعت 2:1 عصر

شکستنی

 

خیال کردم بری ، میری از یادم
تو رفتیو نرفت ، چیزی از یادم


تو رفتی تازه عاشق تر شدم من
از اونیم که بود ، بدتر شدم من


صبح تا شب این شده کارم
که واسه چشات بیدارم


تو خدای عاشقایی ، تو تموم کس وکارم
تو بداد من رسیدی ، وقتی تنهائیمو دیدی
تو نذاشتی برم از دست ، اگه چیزیم هنوزم

نازنینم ، امید شیرینم
من به جز تو ، کسی نمی بینم


از اون روزی که رفتی یه روز خوش ندیدم

به جز دستای گرمت ، پناه و پشت ندیدم


زندگیمو به پای تو دادم
اون روزا رو نمی ره ازیادم

نازنینم ، برس به فریادم


صبح تا شب این شده کارم

که واسه چشات بیدارم
تو خدای عاشقایی ، تو تموم کس وکارم
تو بداد من رسیدی ، وقتی تنهائیمو دیدی
تو نذاشتی برم از دست ، اگه چیزیم هنوزم


اگه چیزیم هنوزم



لیست کل یادداشت های این وبلاگ