شنبه 88 اسفند 22 , ساعت 2:34 عصر
چه کسی کشت مرا ؟ |
||
|
||
همه با آینه گفتم ، آری همه با آینه گفتم ، که خموشانه مرا می پایید ، گفتم ای آینه با من تو بگو چه کسی بال خیالم را چید ؟ چه کسی صندوق جادویی اندیشه من غارت کرد؟ چه کسی خرمن رویایی گل های مرا داد به باد؟ سر انگشت بر آیینه نهادم پرسان : چه کس آخر ، چه کسی کُشت مرا ؟ که نه دستی به مدد از سوی یاری برخاست نه کسی را خبری شد ، نه هیاهویی در شهر افتاد ؟! آینه اشک بر دیده به تاریکی آغاز غروب بی صدا بر دلم انگشت نهاد.
سیاوش کسرائی
|
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]