ای آشناترین زیبای من
ای فراگیر ترین صدای زندگی من
ای باغ در باغ شکوفه زار
ای همرنگ و همراه و همسایه بهار
در تو چشمه های مهربانی می جوشد
ابرهای عطوفت به شوق باریدن ، گستره قلب ترا می پوشاند
طراوت و لطافت وشکنندگی دور نمای توست
قلبت آشیان عشق های بزرگ و اهورائی است
با تن پوشی از گل، چشمانی بارانی ،لبانی متبسم ،در میان بارانی از بیقراری و با ازدحام شادمانی ودست افشانی
از راه می رسی
ای رنگین کمان شادکامی،
با گلبوسه های محبت، سیال روح بهاریت ، عطشم را فرو می نشانی
افسردگی ام را دور می سازی وچشمهای مشتاقم را به نوازش و تحسین ِ زیبایی فرا می خوانی
با کلامی صمیمی روی قلبم طرح عشق ترسیم می کنی
با خوش اهنگ ترین الحان ، عطر خوشبوترین گلها را در فضای زندگیم می پراکنی
چون باران وشبنم و نسیم ، گستره دلم را به طراوت وتازگی و نشاط دعوت می کنی
ای لطافت سبزه زاران و ای شکوه وغرور استوار تمامی کوهساران ، و ای عصمت شبهای پر از مهتاب
شفافیت چشمه ساران همواره با تو باد
تولدت مبارک