پنج شنبه 89 فروردین 5 , ساعت 3:38 عصر
آموخته ام که وقتی عاشقم ، عشق در ظاهرم نیز نمایان می شود.
 آموخته ام که عشق مرکب حرکت است نه مقصد حرکت .
 آموخته ام که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشقش شویم .
 آموخته ام که این عشق است که زخم ها را شفا میدهد ، نه زمان .
 آموخته ام که تنها کسی مرا شاد میکند ، که بمن میگوید « تو مرا شاد کردی »
 آموخته ام که گاهی مهربان بودن بسیار مهمتر از درست بودن است .
 آموخته ام که مهم بودن خوبست ولی خوب بودن مهمتر است .
 آموخته ام که هرگز نباید به هدیه ای که از طرف کودکی داده میشود « نه » گفت .

 آموخته ام که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمکش نیستم ، دعا کنم .
 آموخته ام که زندگی جدیست ولی ما نیاز به «دوستی» داریم که لحظه ای با او از جدی بودن دور باشیم .
 اموخته ام که تنها چیزی که یک شخص میخواهد فقط دستی است برای گرفتن دست او و قلبی برای فهمیدنش.
 آموخته ام که زیر پوست سخت همه افراد کسی وجود دارد که خوشحال شود و دوست داشته باشد.
 آموخته ام که خدا همه چیز را در یک روز نیافرید ، پس من چگونه میتوانم همه چیز را در یک روز بدست آورم .
 آموخته ام که چشم پوشی از حقایق آنها را تغییر نمی دهد.
 آموخته ام که وقتی با کسی روبرو میشویم ، انتظار لبخندی از سوی ما دارد.
 آموخته ام که لبخند ارزانترین راهی است که میتوان با آن نگاه را وسعت بخشید .
 آموخته ام که باد با چراغ خاموش کاری ندارد.
 آموخته ام که به چیزی که دل ندارد نباید دل بست .
 آموخته ام که خوشبختی جستن آن است نه پیدا کردن آن .
 و آموخته ام که قطره دریاست ، اگر با دریاست .
 و آموخته ام که
عشق ،  مهربانی ، گذشت ، صداقت و بلند نظری خصلت انسانهای انسان است.

لیست کل یادداشت های این وبلاگ