شهروندان نراقی روز جمعه مورخ 13/2/87 در طرح پاسسازی ورودی های شهر شرکت کرده و در کنار هم نوعی مشارکت همگانی در نظافت شهر رابه نمایش گذاشتند . بر اساس اطلاعیه شهرداری و شورای اسلامی شهر ... |
پیتر خشن وقوی رو توی طبقه نهم دیدم که نشسته بود وهای های گریه میکرد.
توی طبقه هفتم دن مثل هرروزدر حال خوردن داروی ضد افسردگیش بود.
تو طبقه ششم هنگ بیکار طبق معمول هرروز 7 تاروزنامه خریده بود تابلکه یه کاری پیدا کنه.
بزن بر زنگ تنهایی بیـا بر آستان از نو
که زخم از ریشه می سوزد نمک از این و آن از نو
دوباره خانه بر پا کن خدا در قبله تنها شد
تبر بر دوش پیدا شو خدایان پاسبان از نو
بیا بر عرشه توحید فلک را باز جاری کن
که نوح از پا بیفتادست زمین و آسمان از نو
عصا و دست بیضا کو کسی در طور بیدار است
زمین را مار بلعیده کمند ساحران از نو
زمان در بند تثلیث است خدا را تکه می خوانند
مسیحا جامه بر تن کن صلیب از جانیان از نو
حضورت را هویدا کن پریشان موی و بی پرده
کجا هستی و خاموشی نگاه از من ! نگاه از تو ؟!
می آموزمت
لبخندت را
زیبائیت را!
به کدام زبان زنده ی دنیا حرف می زنی
که مرده ها در خاک زبان بازمی کنند؟!
که پرستوهای چله نشین
به ویرانه های تنت مهاجرت می کنند؟!
تمرینت می کنم
مثل مردی که آنقدرتمرین زندگی کرد تا مرد
من اما قول میدهم هرگزنمیرم!
بیا این فنجان قهوه را تلخ ترازهمیشه بنوشیم
دستانم، خالی ازبودنت که می شود
بوی مرگ می گیرد!
تکرارت می کنم
مثل نت هائی که هرروزتکرارم می کنند!
مثل آکاردئونی که آنقدربالا و پایین میشود
تا درسرانگشتان پیرمرد، سربه ریتم درآورد!
باید خودم را ازمیان این نت های نارس
سالم به دنیا بیاورم!
جهان با ما بیگانه است
و تو هرروز
ازیک فنجان قهوه ی تلخ به دستم می رسی!
این مجسمه ساز
هنوزمی تواند خطوط روی پیشانیت را
خط به خط حفظ کند
وتورا ازمیان هزاران خطوط در هم
سالم به دنیابیاورد!
ما به دنیا آمده ایم
دنیا به ما نمی آید!
تو هر روززیباتر به دنیا می آیی
دنیا هرروززیباترمی شود!
می آموزمت
لبخندت را
زیباییت را!
تقریبا هیچ کدام از دوستانم از زندگی شان راضی نیستند. یکی در ایران است و شهرت و پول دارد اما معتقد است زندگی آنجا برایش جز جنگ اعصاب و ناراحتی چیزی نیست. ماشین، خانه، یخچال و دوستان دل انگیزی -به نظر من- دارد.
دوست دیگرم که حدود ده سال پیش با هم یک شرکت کارهای کامپیوتری راه انداختیم و رویایش سفر به آمریکا بود، دیروز بعد از مدت ها پیغام داده که دو ماه است به آمریکا آمده، خیلی کوتاه نوشته "احساس می کنم خیلی دیر شده و پیر شدم، هنوز تصمیم به ماندن نگرفتم" سی ساله است و پدرش یک جور معدن بی پایان پول
.
اگر بخواهم مثال ها را ادامه دهم کار به جاهای باریک می کشد! خلاصه اش این که ظاهرا هیچ کس از جا و موقعیتش راضی نیست. جالب است برایم که دو تا از دوستانم که هر دو گاهی برایم درد دل می کنند، حسرت موقعیت و زندگی و روحیه آن یکی دیگر را می خورند و از خودشان ناراضی اند! دو سه بار خیز برداشته ام که جفت شان را جایی غافلگیر و رو در رو کنم تا خودشان هم بفهمند که الکی حسرت زندگی آن دیگری را می خورند، بلکه این طوری از خودشان و زندگی شان حال عالم را ببرند.
فکر کنم بتوانم بفهمم که حال زندگی فقط به موقعیت های مادی نیست و مثلا دوست داشتن و دوست داشته شدن-گاهی- بیشتر از خانه، یخچال و دوستان دل انگیز، فاز می دهد؛
اما خواستم عکس های را از "کلوچه های خاکی" که در هاییتی، غذای روزانه مردم فقیر است به خودم و این دوستانم نشان دهم.(اگر تا حالا ندیده اند
با گران شدن قیمت غذا و کمبود آن در هاییتی مردم کلوچه خاکی که با خاک، نمک و کمی روغن درست شده را به جای غذا
پسر بچه یازده ساله، بعد از خوردن کلوچه خاکی زبانش را نشان می دهد. قیمت صد کلوچه خاکی پنج دلار است.
?
خواهش میکنم نگین اونا که نفت ندارن ..اونا که مث ایران این همه نعمت ندارن ..بله این هم از شانسمون بوده که این هارو داریم ..ولی واسه استفاده از شانس هامون چی کردیم تا حالا!!!
به جز دست روی دست گذاشتن و نظاره گر بودن
عکس های سرگرم کننده منتخب هفته
خالی بندی منحصر به فرد یک موسسه آموزشی : ?? درصد تست های کنکور ?? از کتب ما بوده! جهت اطلاعتون کنکور ?? هنوز برگزار نشده!
ماشالا شکم !
چقدر هلو!این همه هلوی جذاب یه جا دیده بودید؟
آگهی یک دانشجوی مال باخته
ازدواج یعنی ...
چگونه افراد چاق مسئول تمامی اتفاقات بد هستند؟ (کاریکاتور نیویورک تایمز)
اولش می گفتیم که دارن سلامتشون رو به خاطر عادتهای بدشون از دست می دن و باید ترک کنن. بعدش می گفتیم که اونا ناخوشایند هستن و ما نمی خوایم دور و بر ما باشن. بعدشم که می گفتیم خرجشون زیاده و باعث می شن ما کلی مالیات اضافه بدیم. سیگاریها؟ نخیر آدمای چاق! اخیرا هم که نشون داده شده که چاقها عامل گرمای زمین هستن!
اگر توانستید این چک را نقد کنید!
خلیج فارس !!!
مسابقه حمل همسر!
به سرنوشت خانواده پشت سری بعد از اتمام مسابقه فکر کنید. مسابقه در سن پطرزبورگ برگزار شده است
بابام گفته نباید آب رو حروم کنیم!
عابر بانک، بانک صادرات عسلویه!
ایکاش من هم یک سریدار بودم!
آگهی اجاره یک ویلای لوکس در شمال تهران - با در نظر گرفتن امکانات خاص، از قبیل «سوئیت سرایدار»...
عکسی به یاد ماندنی از دالتون ها؛ برادران همیشه در فکر فرار!
وقتی کفتر به گنجشک زور می گه !
عکسی جالب و منحصر به فرد
یک آگهی عشقی بر در و دیوار شهر؟!
فکر کنم همهی تهرانیها و کرجیهایی که مجبورند آزادراه تهران کرج را در مسیر شرق به غرب تردد کنند و نیز همهی تهرانیهای ساکن شرق تهران که از برابر این تابلو در تقاطع نرسیده به بزرگراه صیاد شیرازی عبور میکنند، از خود پرسیدهاند که این تابلوی بزرگ و عجیب میخواهد چه چیز یا چه کالایی یا چه فیلمی را تبلیغ کند؟
بفرمایید سیب گلاب !
از بچگی هر اتفاق خوبی که میخواستم بیافته و نمی افتاد یا هر اتفاق بدی که میخواستم نیافته و می افتاد..همیشه یه حرفی تو گوشم بود که میگفتن ..لابد یه خیری در کار بوده...
بعد فکر میکردم آخه این که مثلا من مریض بشم و فلان روز نتونم برم تولد بهترین دوستم و اون ازم دلگیر بشه چه خیری درش میتونه باشه ...بعد میفهمیدم که آره اگه اون زمان اون دوستی ادامه پیدا میکرد ..ممکن بود تو آینده ی من چه اثر منفی داشته باشه..یا حتی قبول نشدن تو یه رشته ای که بیشتر دوست داشتم ولی الان میفهمم اگه قبول شده بودم..سرنوشتم به کل با الان فرق داشت و بدترینش این که شاید از داشتن دوستای خوبی مثل شما در گروه روزنه محروم میشدم...
پس ایمان دارم به این که خدا منو دوست داره و اگر گاهی اوقات مسائلی بر وفق مرادم نیست..مسلما صلاح من در آن است.....
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
خدا جونم...این ها رو مینویسم تا ازت عذر خواهی کنم
که دیروز از دستت عصبانی شدم..وقتی که فکر کرده بودم که اصلا به دعاهای من اهمیت ندادی
و هیچ چیز بر وفق مرادم پیش نرفت
اولش این بود که ماشینم خراب شد و دیر به محل کارم رسیدم
ولی عوض باعث شد از اون حادثه وحشتناک جون سالم به در ببرم و اونجا نباشم
خدایا عمدا این کارو کردی؟؟؟( نه؟؟؟؟)
یه خونه..همونی که عاشقش بودم رو پیدا کرده بودم
ولی یه نفر زودتر از من اونو خرید...خیلی عصبانی شدم..
ولی بعدا که فهمیدم لوله هاش ترکیده بوده یه نفس راحتی کشیدم..که نخریدمش..
دیروز یه لباس شیک و درست وحسابی....چشممو گرفت ولی رنگش زیادی بی حال و روشن بود
امروزهمون لباسو با رنگ قرمز گیر آوردم...تازه باور میکنی؟؟ تو حراجی زیر قیمت......
حالا میدونم که تو مراقب منی و منو مورد مرحمت و لطفت قرار دادی نه در اون چیزی که من تو دعا هام از تو درخواست میکنم بلکه اون چیزی که صلاح من در اونه
من این حلقه از دوستان رو از طریق این ای -میل هایی که میفرستم دارم (120000 نفر اعضا گروه روزنه )
که یه دنیا واسه من ارزش داره..
یه روزایی من ای-میل واسه شما میفرستم
و روز دیگه شما برای من
وقتی هر کدوم از اسم ها و پیغام هارو میخونم..میدونم که اون دوستانی که این ای-میل ها رو واسم فرستادن
اون روز به فکرم بودن و دعای خیرشون بدرقه راهم در زندگی هست
من خیلی خوشبختم که این چنین دوستانی دارم که باعث بالندگی و ترقی من هستند
پس من این شعر کوتاه رو تقدیم میکنم به تمامی یارانم ..واسه این
اون ها همه ی هستی من هستند..
پس با شما هستم ..ای دوستان من .میخوام بگم ازتون .ممنونم...که شدین . قسمتی از برخورد های روزانه ی من ..از صمیم قلبم ازتون متشکرم
هر روز دعای خیر من نیز بدرقه ی راه شماست و از این که دوستایی مث شما دارم افتخار میکنم
آرزو میکنم در پناه خدا صحیح و سلامت باشین.....
تا نوشته و ایمیل های دوباره..
1- ازدواج به دلیل دوری از خانواده و پدر و مادر:
وقتی وضعیت در خانهی پدری، شوم و اندوهبار باشد، ازدواج یک راه گریز محسوب میشود.
تعجبی ندارد که خیلیها این راه گریز را انتخاب میکنند؛ اما بهطور معمول، این مسیری است که شما را از چاله درآورده و به چاه میاندازد.
یکی دو سال دیگر در خانهی پدر و مادر ماندن، بهتر از آن است که با نخستین پیشنهاد ازدواج، تن به تاهل دهید، چون آنوقت ممکن است شریک زندگیتان تا آخر عمر سبب رنجش و آزار شما گردد.
2- ازدواج به دلیل نگرش یک جانبهی پدر و مادر شما به شخص مورد نظر:
البته جای تعجب دارد که پدر و مادر شما بهطور واقعی، همسر آیندهی شما را دوست بدارند؛ اما دوست داشتن این فرد از سوی آنان، دلیل کافی برای مدنظر قرار دادن ازدواج با آن فرد نیست. سالهای آینده، زمانی که (بعد از 120 سال ) از میان شما رفتند، شما کماکان باید اسیر فرد رویاهای آنان باشید؛ فردی که شاید مرد یا زن رویاهای شما نباشد.
3- ازدواج فقط به دلیل پول و ثروت:
اگر شما شیفتهی فردی هستید که ثروتمند است و فقط به همین دلیل حاضرید با او ازدواج کنید و به دیگر ابعاد توجه نمیکنید، این ملاک مناسبی نمیباشد.
ایدهی ازدواج کردن با یک فرد، بدون توجه به احساس و عاطفهی قلبی و فقط از روی نگاه مادی گرایانه، بهطور یقین، عقلانی نیست و اشتباه میباشد.
4- ازدواج به دلیل ترحم و دلسوزی به یک فرد:
گاهی انگیزهی فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی، مشکلهای اقتصادی و اجتماعی و دلیلهای دیگر است.
برای نمونه، دختری که به پسری وابستگی شدید دارد، مسوولیت زندگی او از جمله کار، مسکن و مسائل مادی را میپذیرد. چنین انگیزههایی بعد از مدتی کوتاه، رو به خاموشی میرود و در نهایت، زندگی مشترک را با بحران مواجه میسازد.
5- ازدواج به دلیل خو گرفتن به ارتباط در طی زمان طولانی:
هنگامی که دو نفر پس از آشنایی، تصمیم به ازدواج با یکدیگر میگیرند، اشکالی ندارد؛ اما موقعی اجبار به دلیل «عادت محض» خطرناک میشود که دو نفر که با هم ازدواج کردهاند و بعد، از یکدیگر طلاق گرفته و به هم عادت کردهاند، تصمیم بگیرند دوباره شانس خود را امتحان کنند؛ مطمئن باشید هرگاه بار نخست، کارساز نبوده باشد، بار دوم نیز، کارساز نخواهد بود.
6- فردی که برای رسیدن به شما از همسرش جدا میشود:
بهطور معمول، اینگونه ازدواجها، زیاد دوام نخواهد آورد و پایهای برای یک رابطهی درازمدت نخواهد بود. فردی که به خاطر شخصی حاضر است به همسر یا نامزد خود خیانت کند، بهطور مسلم رابطهی آنان، استحکامی نخواهد داشت؛ زیرا کسی که توسط شما به فرد دیگری خیانت کرده، روزی نیز به خود شما خیانت خواهد کرد.
گفتوگوی ایسنا با افشین قطبی:
تصمیم منطقـی گـرفتـم مربی بعدی کار خیلی سختی دارد
با همهی واکنشهای احساسیاش مردی منطقی است. یک سالی بیشتر از حضورش در ایران نمیگذرد اما، هیچ چیز در این یک سال از نظرش دور نمانده است. میداند که ماندنش بسیار دشوارتر از آمدنش به ایران است.
افشین قطبی صبح پنج شنبه با خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به گفتوگو نشست. او سختترین کارش را مربیگری در پرسپولیس خواند و گفت: "در ایران نمیشود استراحت کرد. گفت باید منطقی فکر کرد. پول و امکانات نداریم."
قطبی از ایران و ایرانی هم حرف زد. گفت در این مدت ایران را بهتر و بیشتر شناخته است و به خوبی دریافته که ایرانیها صداقت را دوست دارند. او هدفش را تنها قهرمانی پرسپولیس ندانست و گفت: "خواستم رفتار و اخلاق حرفهای را جا بیندازم" و چه خوب این کار را کرد. دست کم داوران ایرانی که این فصل برای پرسپولیس قضاوت کردهاند، این را میدانند. آنها که پس از شکست تیمها با انواع و اقسام انتقادهای سران تیم بازنده روبرو بودند این را میدانند.
پرسپولیس قطبی چه در پیروزی، چه در مساوی و چه به هنگام شکست داور را مورد حمله و هجمههای انتقاد خود قرار نداد.
قطبی از آیندهاش هم گفت. گفت اگر در کره ماه هم امکانات داشته باشم به آنجا میروم. گفت همواره باید انرژی داد و به خوبی میداند که هر که رفت، ماند و هرکه ماند، رفت.
متن پرسش و پاسخ ما با افشین قطبی در زیر میآید:
**در ابتدا ارزیابی کوتاهی از حضور یکسالهتان در پرسپولیس داشته باشید.
- من در این یک سال تجربه بسیار خوبی کسب کردم. از اینکه فرصت کار کردن با بازیکنان ایرانی را به دست آوردم لذت بردم و خوشحالم که توانستم کشورم ایران را بیشتر و بهتر بشناسم. چیزی که برای من از ابتدا بسیار مهم بود این بود که بتوانم مردم ایران را خوشحال کنم. ضمن اینکه قصد داشتم رفتار و اخلاق حرفهای که فوتبال ایران به آن نیازمند بود را جا بیندازم. ما باید بدانیم که فوتبال ایران به نظم و انضباط نیاز دارد. چیزی که هنوز نمیدانم چه قدر به آن رسیدهایم. فکر میکنم به دو بخش اول هدفمان که خوشحال کردن مردم بود به طور قطع دست پیدا کردیم و موفق شدیم پس از شش سال پرسپولیس را به قهرمانی در لیگ برتر برسانیم.
**استقبال از شما در مرداد 86 در فرودگاه مهرآباد فوقالعاده بود. اما هیچکس فکر نمیکرد که حکومت شما در پرسپولیس تا پایان فصل دوام بیاورد اما شما ماندید و یکی از محبوبترین مربیان پرسپولیس شدید.
- فکر میکنم مردم آدم برنده را دوست دارند. با این حال مردم ایران به صداقت بیشتر علاقه دارند. تجربهام به من میگوید که مردم در زندگی روزمرهشان با آدمهای صادق زیادی روبرو نیستند و این در زندگیاشان کم است. وقتی کسی پیدا شود که صادقانه حرف میزند و از ته دل با آنها هم صحبت میشود مردم مثل برادر آن کس را دوست دارند. به نظرم در محبوبیتی که کسب کردم تلویزیون و خبرگزاریها با مصاحبههایشان کمک زیادی کردند. رسانهها باعث شدند که مردم من را بهتر بشناسند و آنها هم وقتی عکسالعملهای من را پس از بردها و باختها دیدند لطفشان بیشتر شد.
**در گفت و گو قبلیتان میگفتید از اینکه میبینید مردم در خیابانها آشغال میریزند ناراحت میشوید. در حال حاضر پس از یک سال چه نکته منفی از مردم ایران میبینید که شما را اذیت میکند؟
- اگر ما در تاریخ و فرهنگمان دقیق شویم میبینیم که مردم ایران مردمی بودهاند با توانایی بالا. وقتی میبینم ما از این توانایی، کیفیت و هوشمان در جهت کارهای منفی استفاده میکنیم ناراحت میشوم. دوست دارم مردم ایران از این هوش و انرژیشان برای بهتر شدن زندگیشان استفاده کنند. هیچ چیز بدتر از این نیست که توانایی داشته باشی ولی از آن استفاده نکنی.
**بازیکنان هم جزیی از این مردم هستند. آنها هم به عنوان جزیی از کل جامعه چنین خصیصه منفی دارند؟
- فکر میکنم بعضی وقتها باید بازیکنان ایرانی را بغل کنی و به آنها حرفهای خوب بزنی، ولی برخی مواقع باید با آنها تند رفتار کنی و محکم باشی اما بازیکنان ایرانی هم اگر از تمام هوش و کیفیتشان در زمین استفاده کنند جزو بهترینها خواهند بود.
** در این یک سال چه قدر تنها بودید؟ شما پس از بازگشت به ایران تنها پدرتان را در کنارتان میدیدید؟
- من در روزهای اول خیلی تنها بودم اما دایی من خیلی کمکام کرد. بعدا دوستان دیگری هم پیدا کردم که چیزهای زیادی به من یاد دادند و کم کم با کمک آنها با شرایط زندگی در ایران آشنا شدم. همسرم هم به من کمک زیادی کرد.
** در هفتههای اول حضورتان در ایران، فارسی صحبت کردنتان برای شما دردسرساز شد. مثلا جایی که گفتید فوتبال "علیاصغری" را نمیپذیرید؟
- بله، در ابتدا مشکل داشتم اما در حاضر حال حاضر فارسیام بهتر شده اما هنوز خیلی خوب نیست و نمیتوانم مثل بلبل حرف بزنم. به هر حال با همین زبان میتوانم عقایدم را به بازیکنان بگویم. با وجود این شناختم از رسانهها خیلی زیاد شده ولی میدانم که به کدام خبرگزاری میتوانم اطمینان کنم. تلاش کردهام که از حاشیهها به دور باشم.
** ماندن یا رفتن شما از پرسپولیس در حال حاضر سوال 20 میلیون هوادار این تیم است.
- من چهارشنبه 2 جلسه داشتم، در این جلسات موضع خودم را که هم مسایل شخصی بود و هم حرفهای با مسوولان باشگاه در میان گذاشتم. من نمیخواستم احساساتی تصمیم بگیرم که اگر دنبال چنین چیزی بودم حاضر بودم قراردادم را سفید امضا کنم. اما به نظر من باید منطقی فکر کرد چرا که سرمربیگری در پرسپولیس مسوولیت بزرگی است و قبول این مسوولیت امکانات زیادی میخواهد. امکاناتی که ما در فوتبال ایران آن را نداریم و حاضر هم نیستیم برای آن سرمایهگذاری کنیم.
** پس تصمیم شما فارغ از احساسات است و منطقی تصمیم گرفتهاید؟
- بله، صد درصد تصمیمام منطقی است.
**شما در مصاحبه اخیرتان با سایت باشگاه اعلام کردهاید که پس از هفت سال کار نیاز به استراحت دارید. آیا این استراحت در فوتبال حرفهای بیمعنی نیست، به خصوص که اگر به یاد بیاوریم مربی مثل فرگوسن 22 سال در منچستر یونایتد بدون استراحت کار کرده است؟
- شرایط متفاوت است. فرگوسن در باشگاهی کار میکند که امکانات و پول زیادی دارد و هر آنچه که میخواهد سریعا آماده میشود. بین فصلها هم برای استراحت وقت کافی دارد و افراد کنارش در کادر فنی کسانی هستند که خودش انتخاب کرده است. او به همکارانش در کادر فنی اطمینان دارد و آنها هم میدانند که فرگوسن چه چیزی میخواهد. به نظرم مربیگری درپرسپولیس سختتر از مربیگری در منچستر یونایتد است.
**همه این دلایل درست اما شما از ابتدا با وجود همین شرایط به ایران آمدید؟
- بله، این مسایل را پیشبینی کردم اما فوتبال ایران کمبودهای فراوانی دارد. از آن طرف حاشیههایی که اینجا وجود دارد فوقالعاده زیاد است. ما امکانات حرفهای بودن را نداریم و به همین دلیل است که میگویم حضور در پرسپولیس سختترین کاری بوده که تا به حال در زندگیام انجام دادهام. با این حال حضورم در پرسپولیس یک معجزه بود و افتخار میکنم که در اینجا بودم و توانستیم با کمک هم کار را با موفقیت به پایان برسانیم.
**در این که خواستههای شما منطقی است شکی وجود ندارد اما نمیتوانیم توقع داشته باشیم که به یک باره این امکانات درست شود. امکانات همین هست که میبینیم.
- بله، امکانات کم هست اما انتظار مردم زیاد است. آنها همیشه انتظار دارند که پرسپولیس قهرمان شود. تنها چیزی که آنها قبول دارند فقط قهرمانی در آسیاست و اگر در آسیا قهرمان نشویم تمام چیزهایی که ساختهایم خراب میشود. من این را میدانم. به سرنوشت مربیانی که قبلتر از من در پرسپولیس بودهاند توجه کردهام. من دوست ندارم اینطور ادامه بدهم. وقتی انتظارات زیاد است و امکانات کم، کار کردن خیلی سخت و حتی غیرممکن است.
**کاشانی اعلام کرده که شما دیگر نمیخواهید در پرسپولیس بمانید؟
- هرجا بروم ما همگی افتخار هم هستیم. وقتی شما در کارتان موفق هستید من میتوانم به دوستی با شما افتخار کنم. من هم اگر بتوانم در کشوری دیگر کار کنم و جای جدیدی برای مربیان ایرانی باز کنم این باعث پیشرفت فوتبال ایران میشود. کدام مربی ایرانی در حال حاضر در خارج کار میکند و نتیجه میگیرد. اما من میخواهم این شرایط را فراهم کنم. من از هفت سال گذشته تا به حال 2 بار در جام جهانی، یک بار در جام ملتهای آسیا و با سه تیم باشگاهی در سه کشور کار کردهام و در هر تیم فضای جدیدی و سختی را تجربه کردهام و هیچ وقت هم استراحت نداشتم. میخواستم بعد از جام ملتها استراحت کنم که نشد. در ایران هم که نمیشود استراحت کرد.
**ولی شما تا شروع فصل جدید وقت برای استراحت کردن دارید؟
- در ایران بعد از کار هم نمیشود استراحت کرد. اگر با من به خیابان یا رستوران بروید میبینید که این مکانهای جای استراحت نیستند. مردم واقعا لطف دارند. آنها دوست دارند، میآیند و ما باید با آنها عکس بگیریم، به آنها امضا بدهیم و مدام لبخند بزنیم. اگر یک بار نخندیم میگویند چرا قیافه گرفتی؟ بعضیها میآیند جلو و خیلی سفت بغل میکنند و پس از آن 10 نفر دیگر میآیند روی سر و صورتات. این اتفاق تنها یک روز میافتد، هر دقیقه و هر جایی که من هستم چنین شرایطی وجود دارد. این خیلی خوب است و من اصلا ناراحت نیستم. این لطف مردم را نشان میدهد. وظیفه ماست که به هواداران امضا بدهیم و با آنها خوب باشیم. ولی به هر حال این مشکلاتی را ایجاد میکند و انرژی را میگیرد و باید همیشه انرژی بدهی.
**پیشبینیتان درباره آینده پرسپولیس چیست؟ پرسپولیس میتواند قهرمان لیگ قهرمانان آسیا بشود؟
- پرسپولیس باید خلاق بشود. با این حال هر کس که به این تیم میآید کار خیلی سختی دارد. فکر میکنم در مرحله اول با کمی تلاش پرسپولیس به مرحله دوم صعود میکند چرا که تیمهای حریف در ورزشگاه آزادی کار سختی را مقابل پرسپولیس دارند. به ویژه اینکه اگر یک مربی محبوب در پرسپولیس باشد و صد هزار نفر آن را حمایت کنند. در مراحل بعد پرسپولیس باید با تیمهای کرهای و ژاپنی بازی کند. تیمهای این کشورها امکانات فوقالعادهای دارند و بودجه سالانه آنها سی تا پنجاه میلیون دلار است و میتوانند بهترین بازیکنان خارجی را بیاورند. معمولا بهترین گلزنان لیگ برزیل به لیگهای کره و ژاپن میروند و این کار حریفان این تیمها را سخت میکند. ضمن آنکه لیگ قهرمانان از نیم فصل دوم لیگ ایران شروع میشود و ممکن است مربی پرسپولیس حالا چه من و چه نفر دیگری نتواند با نتایجی که در نیم فصل اول میگیرد در لیگ قهرمانان بماند. پس از قهرمانی امسال انتظار مردم بسیار زیاد شده و این مساله کار مربی سال آینده را سخت میکند.
** مقصد بعدیتان کجاست، آمریکا یا کره جنوبی؟
- نمیتوانم در حال حاضر به این سوال جواب بدهم. چند پیشنهاد دارم و اگر حتی از کره ماه هم پیشنهاد داشته باشم امکانات در آنجا وجود داشته باشد به آنجا میروم.
**گویا امکانات برای شما در اولویت است و خستگی ناشی از هفت سال گذشته تنها یک بهانه است؟
- به باشگاهی میروم که بتوانم با امکاناتش آن تیم را قهرمان کنم و قطعا در کادر فنی از کسانی استفاده میکنم که با تجربه باشند. میخواهم با کادری با تجربه و بازیکنانی حرفهای کارهای بزرگ انجام بدهم. پس از یک مدت استراحت انرژیام را دوباره به دست میآورم تا بتوانم کار بزرگی انجام دهم.
** پس از یک سال سرمربیگری در پرسپولیس حاضرید دستیار هیدینگ، ادوکات یا فربیک باشید؟
- من با آنها هم صحبت کردم. آنها میگویند که بهترین کار این است که سرمربی بمانم چون 22 سال به عنوان کمک مربی در خیلی تیمها مربیگری کردهام. با این حال هنوز هم انعطاف دارم و اگر بتوانم مثلا در لیگ برتر انگلیس مربی باشم این فوقالعاده خواهد بود.
**مثلا دستیار گاس هیدینگ در چلسی؟
- فعلا تمام تمرکز هیدینگ بر رقابتهای یورو 2008 و تیم ملی روسیه است اما صحبتهایی برای حضور او در چلسی شده است.
** قطعا نظر مربی که یکی از دو کاندیدای مربیگری تیم ملی بوده درباره وضعیت فعلی تیم ملی میتواند جالب باشد.
- امیدوارم که تیم ملی بتواند به جام جهانی صعود کند. با این حال بازی با امارات فوقالعاده دشوار خواهد بود. امارات تیم خوبی است و "متسو" این تیم را به خوبی آماده کرده است. من سال گذشته بازیهای این تیم را در جام خلیج فارس دیدم. آنها تیمی هستند که برای ایران به ویژه در بازی برگشت مشکل ایجاد خواهند کرد. ایران باید در بازی رفت سه امتیاز کسب کند در غیر این صورت کار مشکل خواهد شد.
Palabea، یک سایت فوق العاده آموزش زبان
سایت Palabea را امشب دیدیم و به نظرم آنقدر جالب آمد که تصمیم گرفتم، معرفیاش کنم.
راههای آموختن زبانهای خارجی بسیار است، هر کسی بر حسب امکانات و وقت و وسع مالیاش خودش یکی را انتخاب میکند، یکی کلاس میرود، یکی نوار آموزشی گوش میکند، یکی ترجیح میدهد مهارتهای شنیداری اش با دیدن فیلم تقویت کند و البته بعضیها هم روش خوب مسافرتهای خارجی را ترجیح میدهند!
تا همین یکی دو سال قبل، آموزش آنلاین زبان چندان جذابیتی نداشت، سایتها غالبا به صورت نوشتاری، خدمات آموزشی ارائه میکردند، کیفیت خدمات آموزشی چندرسانهای پایین بود و یا اصلا رایگان نبود.
اما س;ایت Palabea که در این جا میخواهم به شما معرفی کنم، سایتی است که همه مؤلفههای وب 2 را داراست.
سایت Palabea یک شبکه اجتماعی است که اعضایش را بر حسب زبانی میخواهند فرابگیرند و همچنین زبانی که به آن حرف میزنند، به هم متصل میکند.
این سایت ایده بسیار خوبی دارد و اعضای مشتاق فراگیری زبان را در آن واحد تبدیل به معلم و شاگرد میکند. مثلا من زبان مادریام فارسی است و میخواهم انگلیسی یاد بگیرم، میتوانم خیلی راحت عوض این سایت بشوم و اعضایی را که انگلیسیزبان هستند و میخواهند فارسی یاد بگیرند، به لیست دوستانم اضافه کنم! بعد از آن با استفاده از امکانات فوقالعاده این سایت میتوانم، چت صوتی و حتی تصویری داشته باشم! شما میتوانید با رفتن به ا;ین لینک، همه اعضای آنلاینی را که مشتاق هستند فارسی یاد بگیرند یا خود فارسی زبان هستند، پیدا کنید و به لیستتان اضافه کنید.
بعد از عضویت و طی کردن مراحل ثبتنام، با ورود به سایت، پنجرهای باز میشود که دوستان آنلاین را نشان میدهد و شما میتوانید به صورت نوشتاری یا صوتی و تصویری با آنها چت کنید:
اعضا حتی میتوانند، مرتبا برای هم SMS بفرستند و مهارتهای نوشتاری یکدیگر را هم تقویت کنند!
کاربران سایت Palabea ، میتوانند ویدئو، اسناد نوشتاری و پادکست هم در این شبکه اجتماعی آپلود کنند. تصور کنید شما بتوانید با پادکستهایتان مهارتهای شنیداری یک دوست نادیده فرانسویزبان را تقویت کنید!
شما در این سایت هم میتوانید در کلاسهای مجازی شرکت کنید و هم کلاس مجازی ایجاد کنید و به آموزش شاگردان خود مشغول شوید.
توضیح: بسیاری از خوانندگان هنگام ثبتنام، با مشکل مواجه میشوند. ظاهرا این مشکل هنگامی پیش میآید که آنها زبان انگلیسی را به عنوان زبانی که میخواهند یاد بگیرند، انتخاب میکنند.
برای رفع مشکل، که البته من هم با آن مواجه شدم، خیلی ساده هنگام ثبتنام، یک زبان دیگر مثلا آلمانی یا هر زبان دلخواه دیگر را به جای انگلیسی انتخاب کنید. بعد از اینکه ثبتنام تمام شد، به قسمت تنظیمات بروید و زبان انگلیسی را انتخاب کنید.
فکر میکنم، به خاطر اینکه اکثریت اعضا میخواهند زبان انگلیسی یاد بگیرند، سایت محدودیتهایی گذاشته شده است.