بغض و بهانه ی منو
واژه ی عاشقونه کن
پرنده باش و پر بگیر
تو شعرم آشیونه کن
سرود ٍ پرواز و بخون
تو فصل ٍ اعدام ٍ وفا
خط ٍ سکوت و خط بزن
فریاد بزن : خدا خدا
بسه دیگه دلواپسی
نگاه ٍ پشت ٍ پنجره
هزار هزار دل ٍ غریب
به راه ٍ من منتظره
از سبد ٍ ستاره ها
اسبت و زین کن و بیا
بیا و تو شعر ٍ من بشین
قافیه شو غزل طلا
اما یادت باشه نگام
به راه ٍ تو منتظره
تا آخر دنیای پست
تا مرگ ٍ نبض ٍ حنجره
نشسته پشت پنجره
نشسته پشت پنجره
حرفی ست گره در زبانم تنیده
در بغضی به تاراج رفته،غروری شکسته شده
تا چشم بر هم میزنم
باران شبنم بر گونه هایم
?
دریغا که شب نیز بغض آلود،از بخت های تیره جراحتی غبارگونه دارد
کلمات با لهجه ای غریب در تکلم اندوه،بی حوصله زمزمه میکنند سالهای از دست رفته ام را
?
تردید نخواهم کرد
?
وعده دادی که در آرامش قلیل می آیی و زخم هایم را مرحم میشوی
وعده دادی که می آیی و غرور شکسته ام را به من باز میگردانی
اکنون دیر است،هوا غبارآلود،باران اندوه بر ثانیه هایم.....دیگر دیر است
تردید نخواهم کرد
دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده
اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده
تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده
هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم
آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم
هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم
آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم
در حسرت فردای تو تقویممو پر می کنم
هر روز این تنهایی رو فردا تصور میکنم
هم سنگ این روزای من حتی شبم تاریک نیست
اینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست
هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم
آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم
هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم
آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم
دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده
اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده
تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده
سلام ، دوستان ِ من
با عرض پوزش ، آهنگ زمینه وبلاگ از آقای علی اصحابی هستش که من دو روز پیش ،اشتباهی نوشته بودم از آقای علی لهراسبی .شاید به خاطر این بود که صدای لهراسبی را دوست دارم .البته که علی اصحابی هم صدای زیبائی داره به خصوص این آهنگو خیلی خاص خونده.
به هر حال عذر خواهی منو بپذیرین و اینبار با عِلم به اینکه خواننده این آهنگ آقای علی اصحابی هست گوشش کنین. ممنون
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.
خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایهی دیوار بگشایی
لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.
خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است
استاد بزرگ دکتر علی شریعتی
"متشکرم"
بهخاطر بیتوجهیات از تو متشکرم!
چون به من یاد دادی به خودم توجه کنم و اعتمادبهنفسم را بالا ببرم .
بهخاطر بیعلاقگیات از تو متشکرم!
چون به من یاد دادی علایقم را بشناسم و آنها را بارورکنم.
بهخاطر بیتفاوتیات از تو متشکرم!
.چون به من یاد دادی ارزش سخنانم را بدانم، علم خود را افزون وسخنانم را پربارتر کنم
بهخاطر دروغ هایت از تو متشکرم !
چون به من یاد دادی انرژیهای مثبتم را افزایش دهم
و زیباییها را ببینم و به کسی که دوستش دارم دروغ نگویم.
بهخاطر بدیهایت از تو متشکرم!
چون به من یاد دادی خوبیهای دیگران را ببینم و تا میتوانم، خوبی کنم .
بهخاطر بی وفائی هایت از تو متشکرم!
چون به من یاد دادی به دیگران وفادار بمانم وتا زنده ام به خاطر وفادارانم ، زندگی کنم.
این روزها نه نامی از تو مانده
نه نشانی
این روزها خیره ام به ویرانه ای که نامش را دل گذاشته اند
خیره ام به خاطراتی که نشان از بودنت بود
به رفتن دچار بودی
و من به ماندن
...ماندن در دل سایه های سنگین
در جستجویت به هر کجا رو کردم،صدای ویرانی آمد
نه امیدی
نه نگاهی
نه لبخندی
نه صدایی
کاش همیشه نبودی،نه مثل حالا که دیگر نیستی
کاش تمام نمیشدی،نه مثل من که رو به پایانم
میان این همه رفتن
میان این همه ماندن
چه چیز مرا مجذوب ایستادن میکرد؟
صدای ویرانی؟!ا
چقدر رفتم
چقدر نبودی
چقدر گوش دادم
اما جز صدای ویرانیِ دلم
چیزی به گوش نمیرسید
با تشکر از امید عزیز برای ارسال متن بالا
پرسه زنون توی رواق، غصه بجای خونه
غم که این روزا تنه خستمو میکشونه
این روزا دوزخ منه ، من که بریدم از تو
بریدمو پشت سرش هی میخورم چوبشو
چند سالیه تو سینه داغ انتظارو دارم…
چند سال که اسم ِ تو رو هی به زبون میارم
چند سالیه تو سینه داغ انتظارو دارم…
چند سال که اسم ِ تو رو هی به زبون میارم
ضامن هشتمین ِ بی رقیبم
ستاره مشرقیه غریبم
سوی کبوتری که شد فراموش
میشه که وا کنی دوباره آغوش ؟
چند سال کار من شده شمردن ِ لحظه ها
این نفسای خسته که دارن میفتن از پا
بزار بیان که خسته از گذشتهء تباهن
بزار بیان که خسته از یه لحظه اشتباهن
ضامن هشتمین بی رقیبم
ستاره مشرقیه غریبم
سوی کبوتری که شد فراموش
میشه که وا کنی دوباره آغوش
ترانه بالا ، متن آهنگ زمینه وبلاگ هستش ، خودم 1000 بار گوشش کردم .علی لهراسبی این آهنگو خیلی زیبا خونده . ترانه این آهنگ از آقای دکتر محمد رضا چراغعلی هست.گوش کنین قشنگه .امیدوارم خوشتون بیاد.من که خوشم اومد.
عطرٍ گلٍ اقاقیا
عطر ٍ گلٍ یاسمنی
تبلور عاطفه ای
بلور احساس منی
زمزمه ی ترانه هام
روح تنٍ خاطره ای
برای پروازٍ دلم
اُفق اُفق پنجره ای
باز کن این پنجره را
امید و روشنی بیار
بروی سفره ی دلت
بذر وفاداری بکار
بگو که با من میمونی
منی که مست عطرتم
منی که از تو زنده ام
ُمرده ی زهر ِ قهرتم
دستای گرمتو بذار
تو دستٍ یخ بسته ی من
بال و پرت رو وا بکن
رسیده وقت پریدن
باید بریم از این قفس
رهاتر از دنیا باشیم
ما قطره ی گم شده ایم
باید تو دریاها باشیم
بازم برای تو
اگه اشکم اگه پاییز
اگه خالی یا که لبریز
اگه برگی مونده در باد
یا که عشقی رفته از یاد
اگه مثل آینه ها
صاف و ساده س شعر پاکم
یا که در محراب عشقت
توشه ای از جنس خاکم
تو برام سرود عشقی
تویی معنای ترانه
تویی بغض هر بهانه
تویی گریه ی شبانه
اگه دلگیری تو از عشق
اگه غمناکی تو از من
بگذر از این شاعر شب
بگو از شعر گذشتن
تویی تک ستاره ی شب
نرو از آسمون عشق
بیا تا اوج نهایت
بیا تا کهکشون عشق
تو برام سرود عشقی
تویی معنای ترانه
تویی بغض هر بهانه
تویی گریه ی شبانه
تقدیم به تو