گفتی می خوام بهت بگم همین روزا مسافرم
«باید برم» برای تو فقط یه حرف ساده بود
کاشکی می دیدی قلب من به زیر پات افتاده بود
شاید گناه تو نبود، شاید که تقصیر منه
شاید که این عاقبتِ این جوری عاشق شدنه
سفر همیشه قصه رفتن و دلتنگیه
به من نگو جدایی هم قسمتی از زندگیه
همیشه یک نفر میره آدم و تنها می ذاره
میره یه دنیا خاطره پشت سرش جا می ذاره
همیشه یک دل غریب یه گوشه تنها می مونه
یکی مسافر و یکی این وره دنیا می مونه
دلم نمیاد که بگم به خاطر دلم بمون
اما بدون با رفتنت از تن خستم میره جون
بمون برای کوچهای که بی تو لبریزه غمه
ابری تر از آسمونش ابرای چشمای منه
بمون واسه خونهای که محتاج عطر تن توست
بمون واسه پنجره ای که عاشق دیدن توست
اینجا غریبه بودم، اهل زمین نبودم
با روح بی شکیبم هرگز عجین نبودم
از جنس موج بودم،رفتن گناه من شد
خود را شکستم اما ساحل نشین نبودم
باید گناهمان را بر شانه می نوشتند
پربود شانه هایم هرچند این نبودم
من آخرین شروعم برگرد باورم کن
عصیان گرفته روحم اهل یقین نبودم
باری است روی دوشم از افترا و تهمت
یا من در اشتباهم یا خرده بین نبودم
آنقدر بخندی که دلت درد بگیره
بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری
برای مسافرت به یک جای خوشگل بری
به آهنگ مورد علاقت از رادیو گوش بدی
به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی
از حموم که اومدی بیرون ببینی حو له ات گرمه !
آخرین امتحانت رو پاس کنی
کسی که معمولا زیاد نمیبینیش ولی دلت میخواد ببینیش بهت تلفن کنه
توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمیکردی پول پیدا کنی
برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و بهش بخندی !!!
تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم طول بکشه
بدون دلیل بخندی
بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره از شما تعریف میکنه
از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم میتونی بخوابی !
آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما مییاره
عضو یک تیم باشی
از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی
دوستای جدید پیدا کنی
وقتی "اونو" میبینی دلت هری بریزه پایین !
لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی
کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی
یه دوست قدیمی رو دوباره ببینید و ببینید که فرقی نکرده
عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی
یکی رو داشته باشی که بدونید دوستت داره
یادت بیاد که دوستای احمقت چه کارهای احمقانه ای کردند و بخندی و بخندی و ....... باز هم بخندی
زندگی یک هدیه است که باید ازش لذت برد نه مشکلی که باید حلش کرد
اینها بهترین لحظههای زندگی هستند
قدرشون روبدونیم
میدونیم آیا؟
منکه تو تمام زندگیم تا الان ، دنبال راه حل برای مشکلاتم بودم و خیلی لذتی ازش نبردم اما امیدوارم برای شما اینجور نبوده باشه .
جمله با معنائی هستش : زندگی یک هدیه است که باید ازش لذت برد نه مشکلی که باید حلش کرد.
نازنینم
ای زیباترین نوای هستی !
ای عاشقانه ترین می مستی....
در میان حصار غربت، یاد تو خلوت لحظه هایم شده.
نیلوفر های نگاهت در چهار چوب قاب چشمانم پیچیده
و زمزمه یخاطراتت را عطر نفسهایم ساخته
و رویای دیدار تو سیمرغ افکارم رادر آسمان خیالت به پرواز در آورده
تا شاید روزی در میان مژگانت لانه کند .
آری از میان هزاران نیاز بی غرض حس خواستنت
در گلویم بغض کرده
پس بگذار عاشقانه خواستنت را فریاد زنم تا فریادم در کمر کش کوهاو وسعت دره ها طنین انداز شودو حس ظریف پروانه ها و لطافت گلها را با خود همصدا کنم
تا شاید سوز خواستنم گوش سنگین زمان را به درد آورد
و تا ابد با حسی جاودانه سرود خواستنت را فریاد زند
غریبونه شکستم من اینجا تک و تنها
دل خسته ترینم در این گوشه ی دنیا
ای بی خبر از عشق نداری خبر از من
روزی تو می آیی نمانده اثر از من
غربت من هر چی که هست از با تو بودن بهتره
آخر خط زندگی این نفسای آخره
وقتی دارم با هر نفس از این زمونه سیر می شم
وقتی با یه زخم زبون از این و اون دلگیر میشم
این آخر راهه دیگه باید که تنها بمیرم
تنها تو اوج بی کسی تو غربت آروم بگیرم
باید برم باید برم باید که بی تو بپرم
آخ که چه سنگین می زنه این نفسای آخرم
سکوت من نشونه ی رضایتم نیست میدونی
گلایه هامو میتونی از توی چشمام بخونی
بگو آخه جرمم چیه که باید اینجور بسوزم
هیچی نگم داد نزنم لبامو روهم بدوزم
در به در غزل فروش منم که گیتار میزنم
با هرنگاه به عکست انگار من خودمو دار می زنم
نفرین به عشق به عاشقی نفرین به بخت و سر نوشت
به اون نگاه که عشقتو تو سرنوشت من نوشت
نفرین به من نفرین به تو نفرین به عشق من و تو
به ساده بودن من و به اون دل سیاه تو
نفرین به عشق به عاشقی نفرین به بخت و سر نوشت
به اون نگاه که عشقتو تو سرنوشت من نوشت
نفرین به من نفرین به تو نفرین به عشق من و تو
به ساده بودن من و به اون دل سیاه تو
کاش می دیدم چیست آنچه از کلام تو تا عمق وجودم جاریست!
صدای قلب تو را ،پشت آن حصار بلند همیشه می شنوم
من در آن لحظه که صدای موسیقی احساس تو را می شنوم
برگ خشکیده ی ایمان را در پنجه باد،
رقص شیطانی خواهش را در آتش سبز! نور پنهانی بخشش را در چشمه ی مهر می بینم.....
کاش می گفتی چیست آنچه از کلام تو ، تا عمق وجودم جاریست!!!!!!!!!
یک بار خواب دیدن تو به تمام عمر میارزد
پس نگو...
نگو که رویای دور از دسترس، خوش نیست...
قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است، ولی دل دریایست...
تاب و توانش بیش از اینهاست.
دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد، باشد.